امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان ـ ریاض علی فرحانی :
صلح در میدان، جنگ در ذهن
جنگها در تاریخ با امضا شدن توافقنامهها یا خاموش شدن سلاحها پایان نمییابند. آنچه از جنگ باقی میماند، نه فقط خرابیهای فیزیکی است، بلکه زخمهای عمیقیست که در ذهن، حافظهی جمعی و ساختار اجتماعی جوامع باقی میماند. یکی از خطرناکترین ابعاد پساجنگ تحمیلی دوازده روزه ، نهتنها در ایران ، بلکه در هر نقطهای از جهان، شایعه است.
در روزها و هفتههای پس از پایان جنگ ایران و رژیم صیهونیستی ، شبکههای اجتماعی، کانالهای غیررسمی و مکالمات روزمره، به میدان تازهای تبدیل شدهاند؛ میدانی برای روایتهایی که هیچ سندی ندارند اما با قدرتی چند برابر رسانههای رسمی، در ذهن مردم رسوخ میکنند. چرا؟ چون در غیاب اطلاعات شفاف، شایعه پاسخ میدهد؛ حتی اگر غلط
*بخش اول*: زمینه تاریخی – وقتی روایتها تعیین میکنند چه کسی پیروز است
جنگ فقط نبردی نظامی نیست؛ جنگ، مسابقهی روایتهاست. حتی پیش از پایان درگیری، جریانهای مختلف در ایران و رسانه های جهان به روایتسازی کردند: رسانههای دولتی از پیروزی گفتند، شبکههای بیطرف از تلفات و پیچیدگی درگیری نوشتند، و در همین میان، هزاران صدای ناشناس در فضای مجازی، اطلاعات ضدونقیض منتشر کردند. برخی مدعی توافق مخفی شدند، برخی از خیانت در سطوح بالا نوشتند، و برخی دیگر از تداوم جنگ در قالبهای جدید.
در رژیم صهیونیستی، افکار عمومی بهشدت ملتهب بود. مردم درگیر سوالاتی بودند که پاسخ روشنی نداشت:
• چرا جنگ آغاز شد؟
• واقعاً چه کسی پیروز شد؟
• آیا توافقی پشت پرده صورت گرفته؟
• چرا مسئولان پاسخ صریح نمیدهند دراین میان فضای عمومی با نگرانی از امنیت داخلی، هزینههای جنگ و بیاعتمادی نسبت به عملکرد دولت همراه بود. در هر دو سو، نبود اطلاعات دقیق، باعث شکلگیری بستر بسیار مناسبی برای رشد شایعه شد
*بخش دوم*: تشریح شایعه – چرا بعد از جنگ، حرف بیشتر از گلوله آسیب میزند؟
شایعه را میتوان نسخهای ناتمام و مبهم از خبر دانست که اغلب بر پایه ترس، تردید و هیجان بنا شده است. در دوران پساجنگ، احساسات جمعی آمادهی پذیرش هر روایتیست که با نگرانیهای مردم همخوان باشد. شایعه نیازی به اثبات ندارد؛ کافیست به یک ترس پاسخ دهد.
سه ویژگی کلیدی شایعه در فضای پساجنگ:
1. سرعت پخش بالا
در فضای شبکههای اجتماعی، یک پیام بدون منبع میتواند در عرض چند ساعت به دهها هزار نفر برسد. شایعهها اغلب بهگونهای طراحی میشوند که مخاطب احساس کند “چیزی را میداند که بقیه نمیدانند”. همین حس، باعث بازنشر سریع آن میشود
2. همصدایی با اضطراب عمومی
در زمان پس از جنگ، مردم با ترسها و نگرانیهایی روبهرو هستند: از بازگشت جنگ، بحران اقتصادی، امنیت اجتماعی، تا تردید در مشروعیت روایتهای رسمی. شایعهها دقیقاً روی همین نقاط دست میگذارند.
3. خلأ اطلاعرسانی شفاف
یکی از عوامل اصلی گسترش شایعه، عدم پاسخگویی سریع و روشن از سوی رسانههای رسمی و نهادهای دولتیست. در ایران و رژیم صیهونیستی، بخش زیادی از جامعه به روایتهای رسمی بیاعتماد است؛ همین باعث میشود در غیاب پاسخهای دقیق، روایتهای غیررسمی با استقبال بیشتری مواجه شوند.
*بخش سوم*: تأثیر شایعه بر افکار عمومی
شایعهها به سرعت فضای اجتماعی را دچار شکاف و بیاعتمادی میکنند. افکار عمومی به دو گروه تقسیم می شوند : کسانی که روایت رسمی را باور دارند و کسانی که آن را دروغ می دانند. گروه دوم بهسرعت روایتهای جایگزینی ساختند؛ از “معاملهی پشت پرده”، تا “پروژهی انحراف افکار عمومی از بحرانهای اقتصادی داخلی”. در این فضا، احساس ناامنی اجتماعی افزایش می یابد .
در رژیم متجاوز و اشغالگر قدس نیز، پس از جنگ، بیاعتمادی به تصمیمات نظامی و سیاسی دولت، تغذیهکنندهی بسیاری از شایعهها شد. برخی معتقد بودند دولت با توافقهای مخفی، منافع امنیتی کشور را قربانی کرده است. رسانهها، تحلیلگران و حتی اعضای اپوزیسیون، بر این موج سوار شدند و پیامد آن، کاهش چشمگیر انسجام اجتماعی ونهایتا فرار از محدوده اشغالی فلسطین توسط اشغالگران صهیونیزم شد ؛ نتیجهی این فضا، افزایش چند قطبیشدگی جامعه است. شایعهها افکار عمومی را نه فقط دچار سردرگمی، بلکه وارد فاز تقابل میکنند. تقابلی که در نهایت، بازسازی اجتماعی پس از جنگ را کند یا متوقف میکند
*بخش چهارم*: نقش رسانهها و شبکههای اجتماعی
رسانههای رسمی در میدان جنگ ، نتوانستند نقشی مؤثر در مدیریت افکار عمومی ایفا کنند. واکنشهای دیرهنگام، پاسخهای کلیشهای و سانسور برخی اطلاعات باعث شد مردم به سراغ منابع غیررسمی بروند.
از سوی دیگر، شبکههای اجتماعی – بهویژه در ایران، که بسیاری از رسانهها درگیر محدودیت هستند – به تنها منبع اخبار لحظهای تبدیل شدند.