امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان - منوچهر برون :
خوزستان، دیاریست که خاکش، از رود و آفتاب و رنج، طلا میسازد؛ جایی که کشاورز، نه فقط بذر، که امید در زمین میکارد. و یکی از این امیدهای شیرین، چغندر قند است؛ محصولی استراتژیک که سالهاست در گسترهی طلایی دشتهای شمال استان، بهویژه در دزفول، شوش و دیگر نقاط حاصلخیز، ریشه دوانده و بالا آمده است.
سالانه بیش از ۴۰۰ هزار تن چغندر در این اقلیم پرنور برداشت میشود؛ عددی که خوزستان را در شمار بزرگترین تولیدکنندگان این محصول در کشور قرار میدهد. اما چه تلخ است، وقتی که "شیرینی" تولید، در ایستگاه بیمهری میماند. چغندر این سرزمین، در نبود صنایع تبدیلیِ همسطح با تولید، به باری اضافه بر دوش کشاورز بدل شده است.
از دوازده کارخانه قند کشور، تنها دو کارخانه در خوزستان فعالاند؛ آن هم با ظرفیتی ناکافی و ساختاری کهنه، که نه توان جذب این حجم تولید را دارد، نه پاسخگوی شور کشاورزیست. نتیجه روشن است: کشاورزان ناگزیرند محصول خود را کیلومترها دورتر، با هزینههایی مضاعف و سودی اندک، به کارخانههای استانهای دیگر بسپارند.
و این، داستان امروز بسیاری از زحمتکشان است. آنها میکارند، برداشت میکنند، اما بهره را دیگران میبرند. این چرخهی معیوب، هم تولید را تهدید میکند و هم امید را در دل روستاییان کمرنگ میسازد. وقتی هزینه حملونقل، بیثباتی بازار، کمتوجهی مسئولان و نبود زیرساخت مناسب، چون دیواری بلند میان کشاورز و سود واقعی بایستد، دیگر کشت چغندر نه فقط دشوار، که گاه بیثمر میشود.
در روزگاری که "امنیت غذایی" از مفاهیم راهبردی هر کشور است، چرا نباید به توسعهی صنایع تبدیلی در استانهایی چون خوزستان با جدیت نگریست؟ سرمایهگذاری در فرآوری چغندر، نه فقط حمایت از کشاورز، که گامی استوار در مسیر توسعهی پایدار، اشتغالزایی، جلوگیری از خامفروشی و افزایش بهرهوری در بخش کشاورزی.
خوزستان، سزاوار کارخانههاییست هماندازه با حجم تولیدش. سزاوار نگاهیست ملی، نه مقطعی. چغندر این خاک، بذرش را کاشته، ریشه دوانده، قد کشیده، اما هنوز در انتظار چرخشی در چرخهای توسعه ایستاده است.
اینجا، وقت تصمیم است. وقت آن است که مسئولان اقتصادی، نهادهای کشاورزی، و سرمایهگذاران دلسوز، این شکاف بزرگ میان تولید و فرآوری را جدی بگیرند. تا شیرینی چغندر، تنها در دفتر آمار نماند، بلکه در سفرهی کشاورز و در دل اقتصاد خوزستان جاری شود.