کد خبر: ۱۱۲۸۶۲
تاریخ انتشار: ۲۶ تير ۱۴۰۴ - ۱۵:۲۰
دکتر فاضل خمیسی

الحـوبـه

شوشان - دکتر فاضل خمیسی :

  باغش در روستایی نزدیک اهواز بود، درختانی کاشته که نشان می داد اقلیم خوزستان آنقدرها که می گویند«خشن» نیست. درختان لیمو ، پرتقال، انگور و موز و حتی زردآلو ، زیبایی خاصی به باغ داده بودند، اما آن طرف تر  جدا از همه ی آنها ، در محوطه ای  مستقل،  آنقدر باقار و آراسته ایستاده  که ناگاه حس می کردی نماینده ای از خداست، با همه ی آن درختان باغ «فرق» داشت، اُبهتش به پادشاه عادلی می ماند که برای خود چیزی نخواسته و همه چیزش را فدای ملتش کرده است.
 وقتی در برابر آن «نخل خرما» ایستادم نوای اذان از لابه لای برگ‌هایش به اطراف طنین انداز بود، «نخل» اذان  می گفت و به راستی نماینده ی خدا بود...
 وقتی از صاحب باغ پرسیدم ، در بین این همه درخت ، حکایت این نخل چیست؟ پاسخم داد:
 «ایشان مادرم است، وقتی از روزگار خسته و دلتنگ می شوم، در کنارش می نشینم و هر چی غُصه دارم به او می گویم و در کنارش احساس آرامش می کنم ، مثل دوران کودکی و در بغل مادر...».
 «نخل» بزرگ زاده ی تاریخ است، «نفری»* که پیشوای اوّل شیعیان جهان در وصف او گفت : «اگر مجالی بود هسته ی او را در قلب می کاشتم».
  نخل و آب و آفتاب را خدا قرین هم کرد و احترام به آنها را واجب، اما ما با این امانت الهی چه کردیم،
 العطش و خشکی نخلستان ها و شوری آب ، این بزرگ زادگان را تسلیم نمی کند، آنها را می کُشد، و براستی که هیچ آزادیخواهی تن به تسلیم نخواهد داد. 
 در فرهنگ محلی عربی واژه ای است به نام «الحوبه»، در بیان ظاهری این کلمه اینگونه است که اگر گناه و تقصیری را به گردن 
بی گناهی بیاندازی، آن «تهمت» بصورت واقعی دامنت را گرفته و تو را مبتلا خواهد ساخت!!
  وقتی بی مهابا آب را بر نخل بستند و بسترش را خشک کردند بی گناهی و ظلم بر این نظرکرده ی خدا، دامنشان را گرفتار و آنها را به قحطی و خشکی مبتلا خواهد کرد!
 ژست عالمانه و روشنفکرانه نگیریم، وقتی با محبوبترین «نبات خدا» نامهربانی کردیم، انتظار رحمت نداشته باشیم...
 هر چند میدانم که «الحوبه» برای وزیر نیرو و مدیران آب کشور واژه ای غریب و اعتقادی به آن ندارند اما ای کاش «کسی» پیدا می شد و این ضرب المثل قدیمی را برای ایشان ترجمه می کرد:
« الحوبه تبطی و لا تخطی»...
 * نفر: واحد شمارش نخل
   

نظرات بینندگان