امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان - علی سواری :
سابقه نشان داده که نزدیک شدن جغرافیایی آمریکا به مرزهای ایران الزاماً به معنای موفقیت راهبردیاش نیست، چون چند واقعیت زمینگیرش میکند:
1. واقعیت قدرت میدانی ایران
در خلیج فارس، ایران نهفقط بر خطوط کشتیرانی و تنگه هرمز تسلط دارد، بلکه عملاً در معادلات امنیتی منطقه یک بازیگر اجتنابناپذیر است. هر دولتی—حتی همپیمانان آمریکا—در نهایت مجبورند با این واقعیت کنار بیاید.
2. ترس متحدان آمریکا از درگیری مستقیم
تجربه عراق، افغانستان، و حتی حمله به آرامکو (۲۰۱۹) باعث شده کشورهای عربی بفهمند که آمریکا تضمین کامل امنیتشان را نمیدهد. بنابراین در بزنگاهها (مثل تنش ایران–آمریکا در ۲۰۲۰) اغلب بیطرفی یا حتی میانجیگری را انتخاب کردند.
3. وابستگی اقتصادی و جغرافیایی
کشورهای خلیج به تجارت، انرژی و مسیرهای دریایی نیاز دارند که ایران روی آنها نفوذ دارد. این وابستگی یک ترمز قوی در برابر خواست واشنگتن است.
4. سیاست انعطافپذیر ایران
تهران نشان داده حتی با رقبای منطقهای میتواند به سمت تنشزدایی برود (نمونه بارز: توافق با عربستان در ۲۰۲۳). این باعث میشود استراتژی محاصره آمریکا از درون تضعیف شود.
بنابراین، حتی اگر آمریکا بخواهد در قفقاز جنوبی همان مدل نفوذ خلیج فارس را پیاده کند، احتمالاً با محدودیتهای مشابهی روبهرو میشود:
- جغرافیا و اقتصاد منطقهای ایران
- شبکههای روابط سنتی و فرهنگی (مثلاً با ارمنستان)
- هزینه بالای درگیری مستقیم یا نیابتی
به همین دلیل این تلاش آمریکا را میتوان «مذبوحانه» یا حداقل «ناقص» دانست.