من باب هم استانی

شوشان ـ  فاضل خمیسی :

 بعد از دهه ها «استانداری» آمد که 
می خواهد برای «مردم» کار کند، درب اتاقش را آنقدر باز گذاشت که گروه، گروه آمدند و نظر دادند و حتی بی مهابا فریاد کشیدند.
   هر کس که حس می کرد در این سالها اجحافی بر او روا شده قلم و زبان را از نیام کشید و حق طلبی نمود، حق هم داشتند 
 قبل از وی به جز دو ، سه والی استان، اغلب وقعی برای مردم نمی گذاشتند، یکی گیت ورودی و کنترل می گذاشت، دیگری
 زبان تهدید می گشود و بعدی اصلاً پیدایش نبود و آن دیگری  که گاوداری داشت از وقت مردم می زد تا به گاوهایش برسد... آنها آنقدر غریبه بودند که آمد و رفتشان را کسی متوجه نشد..
  این بار کسی آمد که نه تنها آشنای شهر بلکه پوست و استخوانش همینجا نسج گرفته بود... 
   حس خودی کار خودش را کرد ؛ فضا  پُر شد از درخواست و فوران مطالباتی که سالها نه تنها خاموش بلکه سرکوب شده بودند...حالا او بود و مردمش ..
   انتصاب به مهمترین موضوع بدل شد ، خیلی ها که خود عامل وضع موجود بودند باید می رفتند و شایسته گزینی مد نظر قرار گرفت ، اما وضع به همین سادگی نبود!بدلیل ساختار معیوب مدیریتی، انتصابات دولتی هر چند اسماً به نام دولت ثبت گردیده اما سالیان سال است  دایه هایی پیدا کرده که سایه گونه اختیار را سلب کرده اند، آقای موالی زاده هر چند نتوانست حریف صد درصدی این جریان آفت گونه شود اما نوع و نحوه ی این آفت را با شگردی خاص افشاء و بسیاری از پشت پرده های انتصابات را بر روی صحنه آورد، شاید همان طوری که آقای روحانی رییس جمهور وقت لیست بودجه های کلان
سازمان های کم اثر را انتشار اما نتوانست قطع کند، آقای موالی زاده  پشت پرده و نوع فشار را به معرض عیان گذاشت تا مردم بدانند که چه کسانی نمی گذارند کارگزاران دولت تصمیم قاطع بگیرند.
 ایشان علناً از مخالفت با انتقال آب گفت، و آنرا خط قرمز خود خواند ،
روی اجرای درست و کامل مسوولیت های اجتماعی سازمان و شرکت ها انگشت گذاشت، در خصوص اشتغال و استخدام بومی مکاتبات تُند نمود، با ناکارمدی شورا و شهرداری اهواز درگیر شد، درب استانداری را برای همگان باز گذاشت، ایشان تمام وقت و انرژی و ظرفیت شغلی و شخصی خود را برای بهبود وضعیت استان به کار گرفت و تقریبا سعی کرد در هر صحنه ای حاضر باشد.
  منافع نامشروع برخی که تا پایتخت و برخی استانها امتداد پیدا کرده و خوان خوزستان را مُلک خود می پنداشتند به خطر  انداخت  زیرا موالی زاده نه قابل خرید است  و نه اهل معامله.
 هنوز سالی نشده بود، تخریب و بیانیه و تحلیل های جهت دار شروع شد، بلیط های پرواز چند ده میلیون تومانی که منبع آنها مشخص نیست برای اعزام به مرکز و 
آشفته نمایی استان آغاز گردید، محافل سیاسی مشورت دادن را با اِعمال نظر و فرمانبرداری استاندار اشتباه گرفته و از وضع گلایه مند شدند، صدای دغدغه مندان واقعی در لابه لای آن هیاهوی ساختگی کم رنگ شد.. و به جرأت میتوان گفت حتی منافع کسانی به خطر افتاد که هر کدامشان میتوانند در تصمیمات دولت اثر گذار باشند. 
   علیرغم  نکات ذکر شده باید گفت  انسانهای منصف زیادی نیز در بدنه ی مدیریتی کشور وجود دارند که عملکرد آقای موالی زاده را در این مدت اندک نه تنها موفقیت آمیز  بلکه ایشان  را از استانداران برتر کشور به شمار آورده و معتقدند ایشان میتواند در دوره ی مدیریتی خود منشاء تغییرات ساختاری زیادی شود کاری که تاکنون در استان به سرانجام نرسیده و هر کس خواسته قدمی در این راه بردارد گویا نامه ی خداحافظی خود را نوشته است اما اکنون مثل گذشته نیست، حالا با مردمی مواجهیم که حقوق خود را میدانند و خادم را از خائن تشخیص میدهند، پشتوانه ی موالی زاده نه پیمانکاران آنچنانی هستند و نه دولتمردان میز زده! 
  همگان میدانند که او فرصتی است 
بی بدیل برای تمام اقوام و ساکنان استان ، بنابراین بیاییم برای آبادی خوزستان، فرزند این آب و خاک را یاری و این بار با دستان مفسدی که خوزستان آباد  را تاب 
نمی آورند  مبارزه کنیم.