کد خبر: ۱۱۳۴۳۵
تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۴۰۴ - ۰۲:۵۰
قسمت اول: در آغوشِ سایه‌‌ی رییس‌جمهور 

پاستور پایِ موالی‌زاده ایستاد!

شوشان ـ رضا بهرامی :

داستان امروز ما از یک آپارتمان مجلّلِ مشرف به شیب تند بلوار اِس (S) آغاز می‌شود. بلوار اصلی محله‌ی مرفه‌نشینِ کسری در جنوب کلان‌شهر کرمانشاه که از پاتوق‌های جوانان و محل دور دور کردن آن‌هاست. حاجی همین‌جا زندگی می‌کند. با وجود این‌که سال‌هاست ترک دیار کرده اما هنوز آنقدرها پیر نشده که خاطرات دور اما شیرینِ هرسین را به دست فراموشی سپرده باشد. آرام بر روی یک مبل شیک و گران‌قیمت جابجا می‌شود و نگاهی گذرا به جلد مجله‌ی آگاهی نو با تصویری از دونالد ترامپ می‌اندازد. کمی بعد قندی را تا نیمه در چایِ ریخته شده در یک نعلبکیِ سفید طرح گل و مرغ فرو می‌برَد و در حالی که هر پنج انگشت دست راست را از پایین، ستون نعلبکی می‌کند، چای را یک‌نفس و با صدا هورت می‌کشد. آن‌جا، این هنوز شیوه‌ای مرسوم در نوشیدن چای در میان نسل‌های مسن‌ است. حاجی چای را در چشم بر هم زدنی می‌نوشد و در پاسخ اخم پررنگ پسرِ برندپوشِ‌ خود، با خنده می‌گوید: "جماعتی هستیم سرگردان میان سنت و مدرنیته!"

او اینک البته سال‌هاست که از سیاست کناره گرفته و عمده‌ی وقتش را مولوی می‌خوانَد. به قول خودش، عشق می‌خوانَد: "ای رشک ماه و مشتری با ما و پنهان چون پری، خوش خوش کشانم می‌بری آخر نگویی تا کجا"! به یاد می‌آورد: “نیم قرن پیش، پاتوق جمعه‌های تابستانِ ما بچه‌ها، سراب هرسین بود. دست در دست پدر، از ساعتی از ظهر گذشته به آن‌جا می‌رفتیم و تا عصر به آب‌تنی و شنا مشغول بودیم. آن‌جا پسری میانه‌بالا و سبزه‌رو که هم سن و سال خودمان بود را گاه و بی‌گاه می‌دیدم. چابک بود. خوب شیرجه می‌زد و دوستان زیادی داشت”. مابقی آن‌چه حاجی می‌خواهد بگوید را می‌دانم. آن پسر بعدها به تبریز رفت و شد دوستِ صمیمی مسعود پزشکیان! نقل است پس از آن‌که پزشکیان همسرش را سال ۷۳ در یک سانحه رانندگی از دست داد، این همسرِ همان هرسینیِ مهاجر بود که در دوره‌هایی به مراقبت از فرزندان او یعنی زهرا، مهدی و یوسف پرداخت.

محمدجعفر قائم‌پناه هرچند بعدها به کرمانشاه بازگشت و رییس دوره اول شورای این شهر شد اما با انتصاب دوست قدیمی‌اش به وزرات بهداشت در دولت دوم ‌خاتمی، او نیز به تهران رفت و ردای معاونت وزیر را بر تن کرد. در تمام سال‌های بعد نیز روابط این دو، گرم و ناگسستنی تا به امروز ادامه یافت. قائم‌پناه اینک نزدیک‌ترین عضو کابینه به رییس‌جمهور است و در حلقه‌ی دولت، بیش‌ترین تاثیر را بر تصمیمات نهایی پزشکیان می‌گذارد. در اثبات این مدعا همین بس که رؤسای جمهور اغلب دو منصبِ معاونت اجرایی رییس‌جمهور و سرپرستی نهاد ریاست‌جمهوری را هم‌زمان فقط به معتمدترین نزدیکان خود می‌سپارند. اتفاقی که پیش از این برای حمید بقایی در دولت احمدی‌نژاد و محسن منصوری در دولت رییسی نیز افتاده بود و از سال گذشته، قائم‌پناه نیز عهده‌دار این هر دو مقام است. او تنها عضو کابینه است که رییس‌جمهور به اسم کوچک صدایش می‌زند: جعفر!

“بهتر از این نمی‌شد”. این جمله‌ی کوتاه اما سخت گویای یکی از مدیران ارشد استانداری در توصیف سفر اخیر قائم‌پناه به خوزستان است که به یکی از دوستان قدیمی‌اش گفته بود. و به راستی برای استانداری و کنش‌گران سیاسی هوادار محمدرضا موالی‌زاده، امکان نداشت حضور محمدجعفر قائم‌پناه، بهتر از این از آب در بیاید. از همان لحظه‌ای که قائم‌پناه با همراهی معاون هماهنگی‌اش، مجید فراهانی در آبادان از پلکان هواپیما پیاده شد و به گرمی استاندار را در آغوش گرفت و در طول سفر و حين جلسات، گارد محبت‌آمیزی نسبت به مدیر ارشد استان داشت تا دقایق پایانی حضور هیات در اهواز که معاون رییس‌جمهور به صراحت به حمایت تمام‌قد از استاندار پرداخت، همه و همه نشان‌ از آن دارد که دولت در حال حاضر به موالی‌زاده اعتقاد و اعتماد دارد. اما چرا پاستور پایِ استاندار خود ایستاد؟

برای پاسخ به پرسش فوق، بیایید کمی به عقب بازگردیم. به اوایل مرداد ماه ۱۴۰۳ که مسعود پزشکیان هنوز به صورت کامل در پاستور مستقر نشده بود و فقط دیدارهایش را در ساختمان قرمزِ این مجموعه انجام می‌داد. همان روزهایی که گمانه‌زنی‌ها بر سرِ گزینه‌های معاون اولی رییس‌جمهور به اوج رسیده بود. از جواد ظریف و علی طیب‌نیا گرفته تا محمد شریعتمداری و محمدجواد آذری جهرمی و حتی اسحاق جهانگیری نام‌هایی بودند که به عنوان معاون اول رييس‌جمهور و به صورت اتوماتیک، فرمانده تیم اقتصادی دولت، شنیده می‌شدند. همه‌ی گزینه‌های فوق البته در یک نام به هم می‌رسیدند: حسن روحانی! و این همان خط قرمز بخش‌هایی از جریان اصلاحات بود. آن‌ها نیک می‌دانستند که افکار عمومی و بیشینه‌ی احزاب و گروه‌های اصلاح‌طلب، خاطرات خوشی از دولت دوم روحانی نداشتند.امید وزرا و معاونین روحانی برای بر عهده گرفتن دومین مقام عالی کابینه‌ی پزشکیان در شامگاه ۶ مرداد عملاً نقش بر آب شد. همان شبی که محمد خاتمی پس از ۱۹ سال و به دعوت پزشکیان، به همراه برادرش علی، مهمان پاستور شد. و در همین دیدار مشهورِ ۹۰ دقیقه‌ای بود که انتخاب مجدد محمدرضا عارف به عنوان معاون اول رییس‌جمهور به تصویب رؤسای جمهور مستقر و اسبق رسید. در این میان، هم مسعود پزشکیان که به دنبال تکرار دستاورد‌های موفق‌ترین دولت پس از انقلاب بود، از آمدن عارف به کابینه رضایت داشت و هم البته بعدها شنیده شد انتصاب مجدد دومین معاون اول خاتمی با چراغ سبز مقامات عالی نظام صورت پذیرفته است.

سدّی که با انتصاب رسمی عارف در ۷ مرداد ماه در برابر جناح راست جریان اصلاحات و اصول‌گرایان میانه‌روِ نزدیک به حسن روحانی - همان‌هایی که در دولت‌های یازدهم و دوازدهم از پاستور تا بیشینه‌ی وزارت‌خانه‌های مهم را قبضه کرده بودند - شکل گرفته بود، ۴ روز بعد با سپردن یک معاونت مهمِ دیگر یعنی معاونت اجرایی و البته سرپرستی نهاد ریاست‌جمهوری به محمدجعفر قائم‌پناه محکم‌تر شد. نکته‌ی مهم این‌که تا پیش از آن، آذری جهرمی گزینه‌ی اصلی معاونت اجرایی و سپس وزارت ورزش بود که با نقش‌آفرینی عارف و قائم‌پناه، به هیچ‌یک از آن دو نرسید. او بعدها به صراحت، عارف را مهم‌ترین مانع بر سر حضورش در دولت نامید. 

 

نظرات بینندگان