کد خبر: ۱۱۳۵۱۵
تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۴۰۴ - ۲۲:۵۰
شاهنامه و تاریخ ثعالبی:

در جستجوی شاهنامه و تاریخ 

شوشان ـ  محمدجعفر محمدزاده :

شاهنامه‌پژوهی دانشی تکمیلی و ضروری است که در کنار شاهنامه‌خوانی به درک کامل‌تری از این اثر عظیم می‌انجامد. اگر نتوانیم شاهنامه و نقش آن را در شناخت مؤلفه‌های هویت ملی ایرانیان به درستی درک کنیم، شناخت ایران برای ما سخت خواهد بود. یکی از بهترین راه‌های شناخت ارزش‌های شاهنامه، مقایسه آن با آثار دیگری است که تاریخ و فرهنگ ایران را روایت کرده‌اند.

تاریخ ثعالبی (غرر اخبار ملوک‌الفرس و سیرهم)، نوشته ابو منصور عبدالملک ثعالبی نیشابوری، از نزدیکان دربار غزنویان، یکی از این آثار است. این کتاب به زبان عربی نگاشته شده و در سال ۱۹۰۰ م توسط ه. زتنبرگ به فرانسوی ترجمه و چاپ شد و در سال ۱۳۶۸ش به فارسی برگردانده شد. ثعالبی و فردوسی برای نگارش آثار خود از منابع مشترکی بهره برده‌اند؛ مقایسه این دو اثر، تفاوت‌های اساسی میان نگاه فردوسی و ثعالبی را آشکار می‌سازد و به روشنی نشان می‌دهد که چرا شاهنامه فردوسی به یک میراث جاودانه فرهنگی و ملی تبدیل شده، در حالی که تاریخ ثعالبی، پس از هزار سال، تنها در قالب نسخه‌های خطی باقی مانده است.

هر دو اثر با پادشاهی کیومرث آغاز و با مرگ یزدگرد پایان می‌یابند و بسیاری از داستان‌های اساطیری و پهلوانی در آن‌ها مشابه‌اند. اما آنچه شاهنامه فردوسی را از دیگر آثار از جمله تاریخ ثعالبی متمایز می‌کند، چند ویژگی کلیدی است: نخست زبان فردوسی که فارسی تکامل‌یافته و پیراسته است. دوم، حماسه‌سرایی است و او برای بیان مقصود خود، زبان حماسه را برگزیده است، زیرا که اسطوره تنها در زبان حماسی به تمام معنا تجلی می‌یابد. افزون بر این، اندیشه‌های حکمی فردوسی که ترکیبی از حکمت خسروانی و باورهای دینی اوست، به اثر او عمق و اعتبار بخشیده است. مهم‌تر از همه، پند و اندرزهای فردوسی است که نه تنها بر اساس نکته‌سنجی و موقعیت‌شناسی دقیق، بلکه با  آوردن هر سخن در جای خود، شاهنامه را به کتابی پرارزش و اثرگذار تبدیل کرده است.

 تاریخ ثعالبی در مدت چهار سال در حدود ۴۰۸ تا ۴۱۲ق نوشته شده است، در حالی که فردوسی بیش از سی و پنج سال از عمر خود را صرف نظم و تدوین شاهنامه کرده است. به گفته خود او:

سی و پنج سال از سرای سپنج
بسی رنج بردم به امید گنج

هدف ثعالبی از تألیف تاریخ، نگارش کتابی سودمند از اخبار و تاریخ شاهان بر پایه خدای‌نامه بود و  افزون‌بر آن، پند و اندرزهایی نیز از مولف آمده است و البته از نظر اعتبار و اصالت منابع درخور توجه و ارزشمند است. اما شاهنامه فردوسی علاوه بر تاریخِ فرهنگ و اساطیر ایران، مفاهیمی چون خداباوری، یکتاپرستی، خردورزی، دادگری، پند به شاهان، مکارم اخلاقی، احترام به ادیان و اندیشه‌ها و از همه مهم‌تر کارنامه‌ی دفاع از حیثیت ملی و فرهنگی ایران است؛ به همین دلیل، شاهنامه فردوسی با هیچ اثر دیگری قابل مقایسه نیست، حتی اگر اثری در همان دوره با منابع مشابه شاهنامه فردوسی نگاشته شده باشد.

و همین نکته را فردوسی در سخنانی که از بی‌مرگی خود و شاهنامه سخن می‌گوید، به روشنی بیان می‌کند:

نمیرم از آن پس که من زنده‌ام
که تخم سخن را پراکنده‌ام


*چکیده و تأملی در سی و پنجمین نشست شب‌های شاهنامه در مجتمع ستارخان تهران .

نظرات بینندگان