کد خبر: ۱۱۳۶۴۲
تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۴۰۴ - ۱۲:۵۴
محمد شریفی

افسانه ی سقوط مدیران ضعیف در دام باج‌نیوزها و زرد نویس های حرفه ای...!!!

شوشان ـ محمد شریفی :

🔹 الف: رسانه‌های زرد و آسیب‌شناسی یک هشدار

چگونه رسانه زرد به ابزار گروگان‌گیری مدیران تبدیل می‌شود؟

واژه "گروگان" دیگر فقط متعلق به صفحات حوادث روزنامه‌ها نیست. روزگاری گروگان‌گیری تصویری کلاسیک داشت؛ آدم‌ربایی، مطالبات مالی، تهدید علنی و پایان‌بندی پرهیاهو. اما امروز با نوعی "گروگان‌گیری مدرن" مواجه‌ایم؛ گروگان‌گیری‌های بی‌صدا، پشت پرده، کم‌سروصدا و بسیار مؤثر.

در گروگان گیری جدید، نه اسلحه‌ای در کار است و نه زنجیری، بلکه ابزار، "خبر" است؛ رسانه زرد،که می تواند یک روزنامه یا نشریه یا یک پایگاه خبری یا یک کانال در شبکه های اجتماعی واتساپی یا تلگرامی باشد، در این میان، هکرها نیز نقش مکمل دارند که پرداختن به آن را به نوشتاری مستقل واگذار می‌کنم.
پرسش اصلی اینجاست،
آیا باج‌نیوزها می‌توانند مدیران ضعیف و ناکارآمد را به گروگان بگیرند؟
آیا چنین پدیده‌ای واقعی است یا بزرگ‌نمایی رسانه‌ای؟

پیش از هر قضاوتی باید گفت:
برخی خبرها سریع منتشر می‌شوند،
اما برخی خبرها پیش از آنکه منتشر شوند، فروخته می‌شوند.
پیش از آنکه افشاگری رخ دهد، معامله می‌شوند.
پیش از آنکه نامی بر سر زبان‌ها بیفتد، آبرویی گروگان گرفته می‌شود.

روزنامه‌نگاران حرفه‌ای و منصف، پای‌بند به اصول اخلاقی و رسالت آگاهی‌بخشی‌اند؛ اما آنچه در باج‌نیوزها جریان دارد، نه نقد است و نه اطلاع‌رسانی، بلکه شکلی سازمان‌یافته از باج‌گیری، تهدید و مهار مدیران است؛ پدیده‌ای خزنده که بی‌سروصدا سرمایه‌های اجتماعی را به گروگان می‌گیرد.

▪️ب: باج‌نویسی رسانه‌ای

باج‌نویسی رسانه‌ای با نقد آغاز نمی‌شود، با شناسایی ضعف‌ها آغاز می‌شود.
پاشنه آشیل مدیر، اصلی‌ترین سرمایه باج‌نویس است.

باج‌نویس حرفه‌ای، انتصاب‌های حساس، روابط محفلی، فیش حقوق و مزایا، قراردادهای ترک تشریفات و استخدام‌های سفارشی را در ادارات، شرکت‌ها و نهادها به‌دقت رصد و برای هر مدیر هدف، یک "پرونده فشار" تشکیل می‌دهد تا در بزنگاه مناسب، مدیر را آچمز و تسلیم خواسته‌های مادی خود کند.

بر اساس همین داده‌ها، پیش از هر انتشار، پیش‌نویس‌هایی تهیه می‌شود.
در گام بعد، متن به صورت مستقیم یا غیرمستقیم برای خود مدیر، اطرافیان یا روابط عمومی ارسال می‌گردد؛ نه برای اصلاح، بلکه برای القای اضطراب و باز کردن باب معامله.

مدیران ضعیف، بی‌پشتوانه یا نگران جایگاه، اغلب به‌جای ایستادگی، وارد مسیر مذاکره می‌شوند و از همین لحظه، رسانه از ناظر به "اهرم فشار" تبدیل می‌شود.

🔸 ج: قربانی‌سازی افراد موجه

یکی از خطرناک‌ترین شگردهای باج‌نویسان، نسبت دادن منبع خبر به افراد موجه، سرشناس و بی‌خبر از ماجراست.
باج‌نویس برای اثبات حسن نیت خود نزد مدیر، منبع خبر را به یک چهره اجتماعی معتبر نسبت می‌دهد و سپس با توضیحات القایی، همان فرد را نیز تخریب می‌کند.
نتیجه روشن است
مدیر در مشت باج‌نویس می‌ماند
فرد موجه تخریب می‌شود
و رقیب احتمالی برای همیشه از میدان خارج می‌گردد

🔹 د: فیش حقوقی، کالای استراتژیک باج‌نیوز

در سطحی حرفه‌ای‌تر، باج‌نویسی وارد عمق سیستم مالی می‌شود. نیروهای تازه استخدام‌شده در حسابداری‌ها شناسایی می‌شوند؛ با دعوت به کافی‌شاپ، هدیه، تطمیع عاطفی و ایجاد وابستگی، اطلاعات آرام‌آرام استخراج می‌گردد.
فیش حقوقی مدیران، لیست حقوق‌ها، استخدام‌های سفارشی، اسامی پیمانکاران و ترک تشریفات‌ها به کالاهایی استراتژیک برای باج نویس ها تبدیل می‌شود.
باج‌نویس، با همان روش ارسال خبر پیش از انتشار، مدیر را ناچار به پرداخت حق سکوت یا ورود به معامله‌ای دیگر می‌کند.
گاه حتی برای پاک‌کردن ردپا، منبع اطلاعاتی خود را نیز قربانی و لو می‌دهد.

💠 ه: مدیران ضعیف چگونه به طعمه تبدیل می‌شوند؟

مدیر سالم و شجاع، باج‌پذیر نیست.
اما مدیران ناکارآمد، محافظه‌کار، بی‌پشتوانه یا فاقد اعتمادبه‌نفس، نخستین طعمه این چرخه‌اند.

وقتی مدیر به‌جای شفاف‌سازی، راه معامله را انتخاب کند، تا پایان مسئولیت در گروگان رسانه زرد باقی می‌ماند.

این چرخه فقط فساد مالی تولید نمی‌کند، بلکه ویرانی اجتماعی می‌آفریند.
در چنین فضایی، نه خبر باور می‌شود و نه تکذیب اثر دارد.
مرز میان روزنامه‌نگاری و باج‌نویسی امروز به اندازه یک تماس تلفنی باریک شده است.
همان خبری که می‌تواند ابزار شفافیت باشد، اگر در غرفه معامله فروخته شود، به ابزار اخاذی، تهدید و حذف تبدیل می‌شود.

رسانه اگر چشم بیدار جامعه باشد، ستون سلامت مدیریت است؛
اما وقتی به ابزار معامله بر سر آبرو بدل شود، نه مدیر امنیت دارد، نه منتقد مصون است و نه جامعه به حقیقت دسترسی خواهد داشت.

▪️ترور شخصیت به سبک باج‌نیوزها، فقط یک انحراف رسانه‌ای نیست
بلکه تهدیدی جدی علیه سلامت مدیریت، اخلاق عمومی و امنیت اجتماعی است.

فعلا به همین اندک بسنده می کنم، تا مجال بعدی که بازهم دریچه ای دیگر خواهم گشود۔

 

نظرات بینندگان