کد خبر: ۱۱۳۶۵۲
تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۴۰۴ - ۱۳:۱۳
مشارکت یا سکوت؛

راهی که سرنوشت اصلاحات در انتخابات اهواز را تعیین می‌کند

شوشان ـ سید احمد یاسری:

در آستانه انتخابات شورای شهر اهواز، فضای عمومی بیش از هر زمان دیگری زیر سایه بی‌اعتمادی، خستگی اجتماعی و ناامیدی سیاسی قرار دارد. مشکلات اقتصادی، تجربه فساد ادراک‌شده، تبعیض و ناکارآمدی مدیریتی، ذهنیت جامعه را به این سمت سوق داده که انتخابات تفاوت چندانی با انتصابات ندارد و نتیجه آن در بهبود زندگی روزمره مردم انعکاس نمی‌یابد. در چنین شرایطی، بی‌تفاوتی شهروندان و کاهش مشارکت رفتاری طبیعی و قابل‌پیش‌بینی است.

جریان اصلاح‌طلب نیز در موقعیتی دشوار وارد این انتخابات می‌شود. ریزش بدنه اجتماعی، سرخوردگی فعالان، نارضایتی از عملکرد دولت و شکاف‌های درونی موجب شده که اصلاح‌طلبان انسجام و ظرفیت گذشته را از دست بدهند. این وضعیت به‌ویژه در اهواز—با ساختار پیچیده اجتماعی و سیاسی—آن‌ها را در برابر جریان اصولگرا که از تشکیلات منسجم‌تر و پایگاه رأی پایدارتر برخوردار است، آسیب‌پذیرتر می‌کند. از سوی دیگر، نفوذ شبکه‌های قدرت و الیگارشی‌های محلی، فضای انتخابات را به سمت نوعی رقابت نامتوازن سوق داده و بی‌اعتمادی عمومی را تشدید کرده است. در نتیجه، چشم‌انداز انتخابات پیش‌رو بیش از آن‌که میدان رقابت اندیشه‌ها باشد، بازتاب وزن تشکیلات و نیروهای نزدیک به ساختار قدرت است.

در چنین فضایی، بازسازی اعتماد و افزایش مشارکت نه با هیجان انتخاباتی، بلکه با بازتعریف رابطه میان جامعه و جریان‌های سیاسی ممکن است. نخستین گام در این مسیر، بازگرداندن شفافیت به مرکز فعالیت سیاسی است. اصلاح‌طلبان در اهواز تنها زمانی می‌توانند بخشی از پایگاه اجتماعی خود را احیا کنند که نشان دهند چیزی پنهان نمی‌کنند؛ از منابع مالی و شیوه انتخاب نامزدها گرفته تا برنامه‌ها و سازوکارهای تصمیم‌گیری. شفافیت نه یک شعار، بلکه نقطه آغاز ترمیم رابطه‌ای است که سال‌هاست آسیب دیده.

اعتماد عمومی هنگامی زنده می‌شود که مردم احساس کنند نه‌فقط شنیده می‌شوند، بلکه در تصمیم‌ها نقش دارند. بنابراین، اصلاح‌طلبان باید از سیاست‌ورزی محفلی فاصله گرفته و به گفت‌وگوی مستقیم با محلات، گروه‌های اجتماعی، صنوف شهری و فعالان مدنی بازگردند. پیوند با جامعه باید واقعی، مداوم و نه صرفاً انتخاباتی باشد. این ارتباط می‌تواند پایه بازتولید همان سرمایه اجتماعی‌ای باشد که زمانی بزرگ‌ترین سرمایه اصلاح‌طلبان در خوزستان محسوب می‌شد.

اهواز بیش از هر چیز به برنامه‌های روشن، عملی و قابل سنجش نیاز دارد. اصلاح‌طلبان اگر بتوانند برنامه‌هایی دقیق برای بحران‌های شهر—از فاضلاب تا آلودگی هوا، از نابرابری خدمات شهری تا فساد در قراردادهای عمرانی—ارائه دهند و مسیر اجرا و زمان‌بندی آن را شفاف کنند، می‌توانند تصویر متفاوتی از سیاست ارائه دهند؛ تصویری که برای شهروندان قابل لمس و قابل اعتماد باشد. مردم زمانی پای صندوق می‌آیند که باور کنند رأی آن‌ها نتیجه‌ای محسوس در کیفیت زندگی ایجاد خواهد کرد.

حضور چهره‌های پاکدست، متخصص و دارای پایگاه اجتماعی واقعی نیز برای احیای اعتماد ضروری است. معرفی نامزدهایی که کارنامه روشن و ارتباط زنده با مردم دارند و اولویت آنان منافع شهر است نه منازعات جناحی، می‌تواند نگاه بخش‌های ناامید جامعه را تغییر دهد. فاصله گرفتن از رقابت‌های درون‌جریانی و پرهیز از انحصارطلبی ستادی نیز شرط اساسی بازسازی سرمایه سیاسی اصلاح‌طلبان است.

در نهایت، هیچ اقدامی به اندازه مبارزه عملی با فساد نمی‌تواند رابطه جامعه و سیاست را ترمیم کند. اصلاح‌طلبان اگر بتوانند سازوکارهایی شفاف برای قراردادها، انتصابات، بودجه و نظارت مردمی ارائه دهند و خود را به پاسخگویی پایبند کنند، می‌توانند بار دیگر اعتماد عمومی را تا حدی احیا کنند. مبارزه با فساد برای موفقیت انتخاباتی کافی نیست، اما پیش‌شرط هر نوع بازگشت به عرصه اجتماعی است.

اگر اصلاح‌طلبان در اهواز با چنین رویکردی وارد میدان شوند—رویکردی مبتنی بر شفافیت، تخصص، گفت‌وگوی اجتماعی و مبارزه واقعی با فساد—امکان آن وجود دارد که هم مشارکت عمومی افزایش یابد و هم بخشی از بدنه اجتماعی گذشته دوباره فعال شود. پیروزی در چنین فضایی نه محصول تاکتیک‌های کوتاه‌مدت، بلکه نتیجه احیای رابطه‌ای است که سال‌هاست میان سیاست و جامعه آسیب دیده است. تنها با این رویکرد است که می‌توان امید داشت شورای آینده اهواز به نهادی نماینده مردم و منعکس‌کننده مطالبات واقعی آنان تبدیل شود.

نظرات بینندگان