کد خبر: ۱۱۳۷۲۸
تاریخ انتشار: ۰۱ دی ۱۴۰۴ - ۲۱:۳۸

مادر، نه از تبارِ خون؛ از جنسِ فداکاری

شوشان ـ ثریا مطهرنيا : 

«روایت خانواده‌هایی که پناهِ جان کودکانی شدند که از دلِ خودشان نبودند»
واگذاری از سر اجبار، پذیرفتن از سر ایثار؛ دو چهرهٔ یک حقیقت: انسانیتی که کودک را نجات داد

*این نوشته، ادای دینی است به آن پدر و مادرها؛*
*به همه کسانی که آغوششان را خانه کردند؛*
*به کسانی که بدون آنکه خونی مشترک داشته باشند، خود زندگی را در رگ‌های یک کودک جاری نمودند*

این قصه از زبان جوانی آغاز شد که پس از
 بیست‌وچهار سال، در جست‌وجوی هویت ایرانی‌اش سراغ من آمد. گفت که پدر و مادرش، سال‌ها پیش، به‌خاطر تنگدستی ناچار شدند او را از طریق واسطه‌ای به خانواده‌ای افغانی بسپارند. خانواده‌ای که هیچ قرابتی با او نداشتند؛ نه تبار، نه نام‌خانوادگی، نه خاک مشترک. تنها چیزی که بینشان بود، پذیرفتن یک کودکِ بی‌پناه بود؛ آن هم در زمانی که خودشان هم چیزی بیش از یک زندگی ساده نداشتند,
*آمده‌ام تا از عشقی سخن بگویم که همه‌چیز را معنا می‌بخشد: مادری.
مادرِ واقعی، همیشه کسی نیست که کودک را به دنیا آورده باشد؛*گاهی خداوند، مسیر مادری را از رحم آغاز* *نمی‌کند،بلکه از رحمت دل شروع می‌کند.*
*گاهی مادر بودن از خون نمی‌جوشد،*
*از دل می‌روید.از جایی میان مهربانی و اشک، از جایی میان دعا و دلدادگی.*
*خیلی وقت‌ها، خدا فرزندی را به دل* *کسی می‌سپارد، نه به جسمش.فرزندی که از گوشت و استخوان او نیست،اما* *درجان و احساسش ریشه *می‌دواند،چنان‌که گویی از تپش‌های قلب خودش زاده شده*…

نظرات بینندگان