مشاهده گری ازاحساسات مشترک آدمیان است،همه ما آدم ها،لذتی به نام دیدن را دنبال می کنیم،اما هر آنچه دیدنی است لیاقت مشاهده ندارد و گاه باید چشم را برصحنه هایی بست تا دیده بر ناشایست گشوده نگردد.
در فصل گرم فوتبال جهان هستیم و بازار تلویزیون ها و چیزهای مگوی دیگر،بسیار داغ است؛هر شبکه ای به دنبال مخاطب بیشتر،قول و وعده های رنگینی در خصوص پخش مستقیم فوتبال جام جهانی و رقص های برزیلی،خاص مراسم افتتاحیه این بازی را به تماشاچیان خود می دهد،اما در هیچ کجای جهان چنین اتفاقی نادر نیست، در کشور ما نیز سالهاست که بازی های جام جهانی پخش می شوند،گیریم که صحنه های ناپسندش را به درستی حذف کنند.
آنچه می خواهم بگویم در باره اتفاقی است که لاجرم فقط در شهر ما ممکن است؛شهر شطحیات وتناقضات،شهری که در آن برخی از شوراییانش تصمیم به فرستادن نماینده ای به جام جهانی برزیل می کنندو بلیطی به قیمت چهارصد میلیون ریال از پول لاغر مردم این شهر هزینه می شود تا مشاهده گری ویژه،بازی های این جام داغ را نه از خانه و از جعبه جادویی،بلکه به طور مستقیم و زنده تماشا کند.
حاصل این هزینه چیست؟پرسشی احتمالا بدون پاسخ به دنباله خیل سوالات بی جواب دیگر؛اینکه لزوم فرستادن نماینده ای از شورای شهر اهواز با چنین هزینه هنگفتی برای تنها یک نفر چیست؟و عایدی شهر از چنین تماشایی چه می باشد؟!سوالی است که لابد پاسخش یا سکوت است و یا توجیه چنین عملکردی و یا خدای ناکرده ...
تجربه مشاهده گری،تجربه منحصر به فردی است،تجربه ای که درک پدیده های مختلف را آسان تر می کند و تجربه های متنوع بشری را مشترک،اما شرط مشاهده عمیق،دانش و تخصص است به ویژه در موضوع تماشا و البته مهمتر آنکه موضوع تماشا موضوعی با منافعی عام باشد خاصه اگرهزینه تماشا را جیب غیر پرداخت کند.
اینکه به صرف تماشا کسانی به شکل انفرادی و یا حتی گروهی به جایی بروند و بازآیند،چه نتیجه ای می تواند داشته باشد آن هم با هزینه هایی چنین نجومی؟!در چند ماه گذشته گروهی از تازه شوراییان این شهر،عازم چین و به قولی امارات متحده عربی یا همان دبی معروف شدند؛ حاصل مشاهده گری اینان چه بود؟ معلوم نیست و حتی اندک گزارشی از آورده این سفر برای مشترک کردن همشهریان در تجربه ای چنین گران قیمت،نایاب و مفقود است؛ و طرفه آنکه بدون حصول نتیجه ای ملموس و مشهود از گروه اول مسافران شورایی،گروه دوم تازه شوراییان اهواز آماده سفر به شهرهای دور و دورتر می شوند و آنچه مهم نیست البته هزینه است.
در شهری که کودکان و مردمش از زمین ورزشی مناسب و کافی برخوردار نیستند،هزینه عشق تماشای یک نفررا چرا باید بپردازند،آن هم با بلیطی به قیمت چهار صد میلیون ریال برای رسیدن به سرزمین تماشایی برزیل.
تجربه ای منحصر به فرد که عایدی شهر در آن حتما نزدیک به صفر است،سابقه این ادعا را در گزارش مسافران چین و امارات مشاهده کنید،البته اگر چیزی نوشته شده باشد.
مردم باید بدانند سندبادهای مدرن اهوازی که هزینه سفرخود را ازجیب مردم می پردازند؛سوغات شان از این مسافرت های مکرر چیست؟!