درس های یک قهرمانی

خوزستان اینبار به امید کسی ننشست،منتظر نماند کسی از مرکز بیاید و کاری بکند، دست نیاز به سوی کسی دراز نکرد و به خودش اعتماد کرد فقط به خودش به فرزندان خودش از قومیتهای گوناگون، اینبار داد و قال نکرد، فریاد نکشید به خانه و خانواده ی بومی خودش چسبید و حالا فرصت دارد داد بزند، فریاد بزند ،'یزله کند ،چوب بازی کند و خوزستانی باشد اصل اصل و به همه بگوید می شود عرب و لر و دزفولی و شوشتری و بهبهانی و آبادانی و خرمشهری و کلا خوزستانی دست در دست هم در همه ی زمینه ها قهرمان شد. در صنعت، در کشاورزی در نفت و پتروشیمی و از همه مهمتردر مدیریت...

دست در دست هم و با اعتماد بهم با همدلی حقیقی می شود پیش چشم همه ی بزرگان و مدعیان قهرمان شد و مردم استان را بجایگاه حقیقیشان رساند.