بحران خوزستان نتیجه پیش بینی اشتباه بود

ضمن احترام به شخصيت حقيقي اقاي [...]،بايد به حال [...]و استان مهم و حساسي چون خوزستان عميقا تاسف خورد و وانفسا گفت كه جوان بي تجربه اي همچون ايشان مدير [...]استاني است كه هر كدام از مديران ستادي دستگاههاي اجرايي ان اگر خود را معادل وزير ندانند حداقل براي خود ادعاي معاون وزيري داشته و كلي ادعاي ديگر ، انگاه ايشان با كدام تجربه مديريتي و شناخت حوزه هاي كاري ساير دستگاهها و أيضا شناسايي نقاط بحران خيز در انجام وظايف هر دستگاه اجرايي قصد مديريت بر بحرانها را دارد. اين بنده خدا كه دارد اذعان ميكند كه گزارشي بدستش نميرسد و يا گزارشات دريافتي از اعتبار وصحت كافي برخوردار نيستند ، ايا ايشان يا مدير ارشدش نبايد به اين نتيجه برسند كه توان انجام اين كار را نداشته و بايد استعفا دهند . يا بايد بازهم منتظر بحرانهاي وسيعتر با ابعاد خسارت بارتر بنشينيم

برای از بین بردن یک مملکت بهترین کار همین روش مدیریتی است. کارهای بزرگ را به [...]بسپارید تا شیرازه امور در مدت کوتاهی متلاشی شود. شانس آوردیم دشمن حمله نکرده وگرنه چه فاجعه ای میشد. یک ماه از بروز اولین بحران گذشت.توی این مدت سازمان برق و ابفای خوزستان چه کرده ؟گزارش بدهند.چرا ژنراتور دیزلی برپا نکردند؟ کار ستاد بحران چیست؟ منتظر بمانیم تا حوادث مارا به نابودی بکشانند؟