امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان - مجید کلاه کج :
وقتی صحبت از رویارویی ایران و اسرائیل میشود، نگاه عمومی معمولاً به سمت فلسطین، برنامه موشکی یا چالشهای هستهای میرود. اما در زیر این سطح رسانهای، جنگی خاموشتر و خطرناکتر در جریان است؛ جنگی بر سر "تسلط بر نقشه آینده جهان" — جنگ کریدورها.
ایران، کشوری که شاید برای بسیاری فقط با نفت و تحریم شناخته میشود، در حقیقت یکی از ژئواستراتژیکترین مناطق دنیا را در اختیار دارد؛ چرا که هشت شاهرگ حیاتی تجارت جهانی یا از ایران عبور میکنند یا به آن وابستهاند.
✴️ ۸ کریدور استراتژیک که ایران را به مرکز ژئوپلیتیک قرن ۲۱ تبدیل کردهاند:
۱. کریدور شمال - جنوب
از روسیه و آسیای میانه آغاز شده، از ایران عبور میکند و به بندرعباس، خلیج فارس و سپس اقیانوس هند میرسد. این مسیر رقیب کانال سوئز است و تا ۴۰٪ در زمان و هزینه حملونقل صرفهجویی دارد.
۲. کریدور شرق - غرب (جاده ابریشم نوین)
پروژهای بلندپروازانه تحت رهبری چین برای اتصال شرق آسیا به اروپا. ایران یکی از گرههای اصلی این نقشه است.
۳. کریدور چین- ایران - اروپا
مسیری که چین را مستقیماً از طریق خاک ایران به اروپا متصل میکند و وابستگی به تنگههای پرخطر را کاهش میدهد.
۴. کریدور انرژی (نفت و گاز)
ایران در شاهراه انرژی جهان قرار دارد: از خلیج فارس تا آسیا و مدیترانه. مسیری که آینده بازار جهانی انرژی به آن گره خورده است.
۵. کریدور پاکستان - ایران - ترکیه
اتصال ریلی و جادهای شرق آسیا به اروپا؛ مسیری جایگزین که بهویژه پس از بحران اوکراین و بسته شدن برخی مسیرهای سنتی، اهمیت دوچندان یافته است.
۶. کریدور ایران - عراق - سوریه - مدیترانه
نفس اسرائیل را بند آورده است؛ چراکه این مسیر، ایران را به دریای مدیترانه و بازارهای اروپا متصل میکند، بدون نیاز به گذر از آبراههای تحت کنترل آمریکا.
۷. کریدور قفقاز جنوبی (ایران - آذربایجان/ارمنستان - خلیج فارس)
تحولات قرهباغ و تقابل ترکیه–ایران–روسیه، اهمیت این مسیر را بهشدت بالا برده است. ایران، تنها مسیر باثبات و امن به آبهای آزاد برای قفقاز جنوبی است.
۸. کریدور آسیای مرکزی - خلیج فارس
تنها راه خروج کشورهای محصور در خشکی آسیای میانه برای دسترسی به بازارهای جهانی، ایران است. حذف ایران از این مسیر، آسیای مرکزی را منزوی میکند.
🛰 چرا اسرائیل نگران است؟
برخلاف آنچه در رسانهها فریاد میزنند، اسرائیل خوب میداند که قدرت قرن ۲۱ دیگر نه در زرادخانههای نظامی، بلکه در تسلط بر مسیرهای تجارت جهانی، انرژی و حملونقل تعریف میشود.
ایران، اگر بتواند این کریدورها را تثبیت، ایمنسازی و به بهرهبرداری برساند، عملاً به قلب تپنده ترانزیت جهانی بدل میشود؛ چیزی که حتی قدرتهای جهانی نیز در رقابت برای آنند—از چین با جاده ابریشم گرفته تا آمریکا با ابتکار Blue Dot.
اسرائیل، که در بسیاری از پروژههای ترانزیتی منطقه (از مدیترانه تا خلیج عدن) سهیم است، ظهور ایران بهعنوان «هاب اتصال شرق–غرب–شمال–جنوب» را تهدیدی حیاتی برای موقعیت ژئواستراتژیک خود میداند.
از همین روست که اقدامات تخریبی، جنگهای نیابتی، تحریمها، خرابکاری در پروژههای عمرانی و ترورهای هدفمند، همه با هدف تضعیف ژئوپلیتیک ایران طراحی و اجرا میشوند.
💰 مسئله فقط ژئوپلیتیک نیست، اقتصاد هم هست
اگر فقط یکی از این مسیرها—مثلاً کریدور شمال–جنوب—با ظرفیت کامل فعال شود، ایران میتواند تا سالانه ۲۰ میلیارد دلار درآمد ترانزیتی پایدار کسب کند.
این درآمد ارزی، برخلاف نفت، تحریمپذیر نیست؛ چرا که به تجارت منطقهای و چندجانبه وابسته است، نه صادرات خام.
⚓️ بندر چابهار؛ خاری در چشم اسرائیل و امارات
بندر چابهار، دروازه ایران به اقیانوس هند است. این بندر اگر به خطوط زمینی شمال و غرب کشور متصل شود، معادلات حملونقل دریایی را در خاورمیانه دگرگون خواهد کرد. از همینرو، اسرائیل و برخی کشورهای عربی با لابیهای جهانی سعی در کند کردن یا تعلیق پروژههای آن دارند.
🎯 و اما سؤال اساسی...
آیا نخبگان، برنامهریزان، سیاستگذاران و نیروهای تحولخواه ایرانی، قدر این موقعیت استثنایی را میدانند؟
آیا از این کوریدورها برای رشد اقتصادی، استقلال منطقهای و قدرت نرم استفاده خواهند کرد؟
یا باز هم این فرصت، در گرداب تنشهای بیپایان و انفعال ساختاری دفن خواهد شد؟