کد خبر: ۱۱۲۹۹۴
تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۴:۳۳
نقدی بر تئاتر بر زمین می زندش به کارگردانی علی شمس :

تکنیکال اما گنگ / ضرورت راه اندازی پالایشگاه ذهن

تکنیکال اما گنگ / ضرورت راه اندازی پالایشگاه ذهنشوشان - امید حلالی :
۱) تئاتر بر زمین می زندش به کارگردانی علی شمس به مفاهیم بنیادین و روابطی چون زمان، سیر تکوینی زندگی، مرگ و گاهواره اینان یعنی زمین می پردازد با ارجاع به باور گردیدن زمین بر شاخ گاو در اساطیر.گاو مرده ای که در وسط صحنه قرار دارد و تداعی مرگ را می کند و سفری در زمان و لایه های هستی

۲تکنیکال اما گنگ / ضرورت راه اندازی پالایشگاه ذهن) تئاتر نقاط خلاقه ای دارد چون گرداندن صحنه به شکل فیزیکی چون گوی ( نمادی از چرخ گردون) و وارونه شدن فیزیکی صحنه و وارونه شدن بازیگران خلاف جاذبه که نیاز به تمرکز و آمادگی بدنی بالا دارد که صرفا از عهده ژیمناست کاران برمی آید و به لحاظ مفهومی آش رشته ای از اساطیر تا فیزیک و نسبیت.

۳تکنیکال اما گنگ / ضرورت راه اندازی پالایشگاه ذهن) تئاتر مجالی ست برای به طنز و چالش کشیدن گالیله و انشتین، زروان (خدای زمان)، نقب زدن به باور سومری و میترایی، جوامع نخستین و نظریه پیدایش داروینی، پناه بردن به شعر و موسیقی و آواز همچون نوشدارو همگی با پیش زمینه ای خلاقانه از گرداندن و وارونگی فیزیکی صحنه نمایش و قدرت بازیگران

۴) تئاتر دیالوگ محور یا نتیجه گرا نیست و بیننده را مفتون تکنیک گرداندن صحنه و تعادل بازیگر/ آکروبات می کند اما مجال برای مونتاژ آن همه مفهوم اندک است و مهارت کارگردان ناکافی تا لحن «شعر رضا براهنی» را بر «نقاشی رنه مگریت» بنشاند و تماشاگر را به سرمنزلی برساند
حرفه ای ست و تکنیکال اما گنگ.

۵تکنیکال اما گنگ / ضرورت راه اندازی پالایشگاه ذهن) چیدمان صحنه (میزانسن) را می توان وام گرفته یا بازسازی «تهدید قاتل» اثر رنه مگریت نقاش سورئالیست بلژیکی دانست که بر تخت وسط و کانون مرکزی دید، جای زن و گاو نمادهای زایندگی عوض شده و اثر دیگرش «پسر انسان» که در آخر مرگ با هیات مردی کت شلواری با کلاه لبه دار و سیبی بر صورت برای ستاندن جان وارد می شود.

۶) داشتن دستگاه و منظومه فکری نوعی صافی و پالایشگاه است که برای هنرمند ضروری ست تا نظریه های گوناگون را شناخته در نسبت با هم سامان دهد هر چند غایت و ماموریت هنر خاصه «هنر مدرن» را صرفا می توان "تلذذ مخاطب" تعریف کرد مثل همین تئاتر اما هنر متعالی فراتر از تلذذ کارکردش "افزودن بر دانایی و انسانیت و معرفت" است.

۷تکنیکال اما گنگ / ضرورت راه اندازی پالایشگاه ذهن) می توان تئاتر بر زمین می زندش را در زمره تالیفی مطفاوت یا مطفاوط پنداشت. متفلسفانه از نوع خیام وارش و نه مولویانه
کارگردان در سکانس هایی پا در کفش «مایکل جکسون» می کند! و سعی دارد رقص حیرت انگیز و فرا انسانی اش در جدال با جاذبه زمین و خم شدن ۴۵ درجه در Smooth Criminal را بازنمایی کند.

۸) طبع و تم این تئاتر خیامانه است چون اخترشناس ما حیران است و معترض و گمگشته در گردون دوار اما مولانا مسایل هستی را لایه به لایه می شناسد، حلاجی کرده و برای بشر امروز و آینده رهیافت ارایه می کند برای گذر از شک به یقین و حقیقت و پاسخ گفتن به سوال بنیادین «از کجا آمدن و به کجا رفتن»

۹تکنیکال اما گنگ / ضرورت راه اندازی پالایشگاه ذهن) بر زمین می زندش کولاژی ست از نظریات فیزیکی، اختر شناسی، اساطیر، گروتسک، جلوه های مکانیکی خلاقانه، ادبیات، رقص، بدویت و حیات برزخی اما منقطع، بلاتکلیف و ناتوان از نتیجه گیری
بلیه ای که خاص اکثر کتاب خوانان و اهالی هنر است: سرگشتگی در عین پراکنده دانستن وقتی که «مولوی چک» جامعه سرگشته ما روشن است.

تهران/ تئاتر شهر / ۱۳ امرداد ۱۴۰۴

نظرات بینندگان