امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان - محمدرضا چمن نژادیان / فعال فرهنگی و مدنی :
اساسیترین پایههای تشکیلدهنده هویت هر ملت عناصری مانند تاریخ تمدن، فرهنگ، زبان، سرزمین،دین، ارزش های انسانی و نژادی هستند. یکپارچه شدن این عناصر در سرزمین های مادری، جغرافیایی فرهنگی انسانی و زبان مشترک هویت ملتها را شکل و بهم پیوند می دهند. اصیل ترین رسالت حکمرانان حفظ و حراست از دستآوردهای تاریخ تمدنی، دینی و ملی ملتها می باشد. انتقال سالم به نسلهای حال و آینده تکلیف حکمرانی فرهنگی و نظام تعلیم و تربیت در حاکمیت ها با هر نوع جهان بینی می باشد. بروزرسانی با پیرایش از واپسگرایی و بیگانه گرایی متناسب با مقتضیات زمانی باید بدون وادادگی و مسخ فرهنگی صورت گیرد. زیرا پویایی عناصر هویتی مستلزم پیرایش از بدعت های انحرافی، آیین خرافی و خودباختگی ها می باشد. اساسی ترین عناصر معنوی هویت و زیر ساخت تمدن هر ملتی مواریث غنی تاریخی،ارزشهای دینی و ملی آن می باشند. بررسی های باستان شناسانه بیانگر برخورداری تاریخ تمدن ایرانیان از شاخص های تمدن ساز می باشد. سوابق تمدنی چندین هزار ساله ی ایران در قبل و پس از اسلام ناشی ویژگی ها خاص منحصر به فردی است. که مثلث تمدن ساز تاریخی تا رنسانس نوین امروزی با رجعت ملل به مکتب تمدنی انسانی و اسلامی ایرانی را بشرح ذیل شکل داده است.
۱- عصر باستانی ما قبل ذوالقرنین یعنی کورش کبیر تا زمان گسترش امپراطوری هخامنشیان متمدن که حتی قوام تمدنی ایران باستان هم بر مدار وحدت ملی و ثبات ارضی بنا شده بود.
۲- عصر پساهخامنشیان تا واپسین سلسله ایرانی (ساسانیان) که مدت ۴۰۰ سال بر بخشهای بزرگی از جهان آن روز فرمانروایی می کردند،حکایت از توانمندی و ارجمندی دولتمردان ایرانی دارد. که به واسطه ی علم و دانش پروری یک پایگاه علمی در مشرق زمین قلمداد می شد. در این دوره عوامل ضد تمدنی مانند فاصله های طبقاتی ، شکاف دولت ملت و تبعیضات با بی عدالتی ها علنی تر شده بود.
۳- بستر پذیرش کلیت پیام عدالت گسترانه، خدامحوری و نگاه کریمانه ی اسلام به انسان بیشتر فراهم گردید. در ادامه ی نفوذ فرهنگ و تمدن ایرانی که ظرفیت هضم و جذب فرهنگ و تمدنهای مهاجم در خود داشت. به ویژه در دوره اسلامی و دربار خلفای عباسی اوج گرفت و زمینه ی پذیرش ارادی مذهب تشیع توسط اکثریت ایرانیان فراهم گردید. ایرانیان با وجودی که دو سه قرن از کتابت و نوشتن فارسی منع شده بودند. باحفظ زبان مادری خود بیستر مروجان و علمای زبان و ادبیات عرب در تاریخ تمدن اسلامی ایرانیان بودند.
بنابراین در طول تاریخ ارزشها و آرمانهای مشترک میان اعضای ملت، مانند عدالت خواهی، آزادی طلبی و پیشرفتهای مدنی نقش مهمی در شکلگیری هویت ملی ایرانیان نقش ایفا کردند.
علاوه بر این عناصر مذهب، نژاد، و منافع مشترک نیز در قوام و دوام هویت ملی اهمیت بسزایی داشته اند. با این تفاصیل حال که عناصر وحدت وهویت ملی ایرانیان شناخت شد. و زبان فارسی، دین اسلام، تاریخ کهن باستان ایران، و فرهنگ غنی ایرانی از ارکان اصلی هویت ملی ایرانیان به شمار میروند. در عصر پسامدرنیسم هم اکنون با توجه به تجارب تلخ تاریخی بشری و حوادث وحشتناک اخیر مشاهده می شود.بشریت مکاتب مدرنیته و شیوه های زندگانی مدرنیسم که در پی رنسانس و صنعتی شدن از مواریث معنوی و خدامحوری تهی شده بود. صاحبان قدرت و ثروت سرمستانه در صدد ساحت هویتی مادی و انسان پرستانه برآمدند. تا با تمسک به تمایلات غریزی مکاتب اومانیستی را دست مایه ی ماتریالیسم ( سرمایه داری) بی رحم قرار دهند. و در پرتو آن فلسفه ی امپریالیستی غارتگری از جوامع غنی و متمدن را همراه با جنایات وحشتناک توجیه و ساماندهی فراگیر نمایند. در ظل این فلسفه ی انحرافی هویت فطری و انسانی بود. که دستورالعمل هویت بخش حیوان صفتی مبتنی بر ثروت اندوزی بی حدو حصر و کسب بی بند بارانه از لذائذ مبتذل را برای آرامش و سعادت جوامع انسانی صادر نمودند. نسخه ی حقوق بشری جهان اولی را بدون توجیه به فرهنگ و تمدن جوامع بین المللی برای مسخ انسانها تجویز و تعمیم دادند. اما علاوه بر اینکه نتوانست انسان ها را امیدوار به سعادت و آرامش نگه بدارند. امروز با علم ابزاری مدرنیته قساوت قلوب و جنایات پیشگی را جایگزین تمدن دینی و انسانی جوامع متمدن نمودند.
خروجی نهایی جنایات بی شرمانه و کودک کشی سیری ناپذیر شده است. که در قالب تجاوزات نژاد پرستانه ی کنونی از نوع توحش مدرن صهیونی غربی در غزه و سراسر خاورمیانه تا وطن عزیزمان ایران اسلامی گسترش یافته است. در این دوران وانفسای تمدن دینی و اخلاق انسانی که بشریت مایوس از دستآوردهای جوامع به اصطلاح جهان اولی شده است. وحدت ملی ایرانیان در دفاع از مواریث معنوی و تقابل با جنایات پیشگان محصول اومانیست و ماتریالیست افتخار آفرین برای انسان های با شرف و آزاده گردید. تا رنسانس نوین در جوامع بشری با رجعت به مکتب تمدنی دینی و انسانی ایرانیان در عصر کنونی پدیدار گردد.
دگر بار شکوفایی تمدن دینی و انسانی ایرانیان منبعث از مولفه های سه گانه ی فرهنگ کهن باستانی ، تمدن مشعشع تاریخی انسانی و آموزه های نورانی اسلامی می باشد. جان تازه ای به کالبد فرسوده و مایوس جوامع بشری با آزادگی مومنانه، شایستگی مقتدرانه و برجستگی مظلومانه بخشید. حفظ این انسجام و وحدت ملی کارآمد رسالت بسیار سنگین تر از دستآوردهای حیاتی و مقطعی برعهده ی نظام اسلامی و ملت ایران گذاشته است . آنقدر که برای تعمیق آن مقام معظم رهبری ورود مستقیم نمودند. بصدا در آوردن بانگ رحیل امید با نوای ای ایران ایران توسط معظمله رسالت حاکمان و تمامی اقشار صد چندان شده است. زیرا انسجام داخلی و خارجی ایرانیان وطن پرست اصلی ترین سلاح برنده و دفاعی ایران اسلامی در مقابله با خصم جهانی و ضد بشری بود.
ایران اسلامی را حمایت بی چون و چرای ملت تا اینجا توانست در جنگ تحمیلی ترکیبی دوم جهانی و صهیونی نزد افکار بین المللی سربلند و پیروز گرداند. جنگ تحمیلی دومی که باز همراهی خائنین رسوایی وطن فروش را بدنبال داشت. تا جایی که امروز پرچم سه رنگ ایران اسلامی با افتخار معرف میراث تمدنی دینی و انسانی ایرانیان در سراسر عالم به اهتزاز در آمده است. آزادگان عالم، دانشگاهیان و علمای ادیان الهی جهان پرچم ایران را به عنوان نماد رهایی بشریت از ظلمت مدرنیسم با افتخار بالای سر می برند. جنگ تحمیلی دوم به سرکرگی جنایت پیشگان ماتریالیستی وصهیونی غرب با ریاکاری و خیانت همیشگی سوسیالیست کمونیست شرق رخ داده است. که می بایست مدبرانه باتجدید نظر در روابط بین المللی و درس آموزی از تاریخ برای همگان عبرت دگری شده باشد.
امروز تا انتها و پیروزی نهایی باید همگان و حاکمیت اهتمام کامل به حفظ همبستگی ملی ورزند. و بدون هیجان زدگی برای حفظ تمامیت ارًضی ایران عزیز با تمام اختلاف سلیقه ها در زیر پرچم سه رنگ پر افتخار ایران جمع شوند. سپس از همه مهم تر حاکمیت مکلف است با تعبیه ی ساز و کارهای مدنی و حکمرانی کارآمد بستر جذب حداکثری ایرانیان را در داخل و خارج فراهم نماید.
بدون حذف هر کدام از شاخصه های باستانی ، دینی و ملی تمدنی در تقویت مدنی و علمی همت گمارند. و بر اساس مولفه ی سه گانه ی هویتی ملی ، دینی و فرهنگ تمدن کهن انسانی تمامی ایرانیان گردهم آورده شوند.تا به وحدت و انسجام ملی تحکیم و تعمیق بخشیده شود. هیچ کس در هر مقام و سلیقه ای حق ندارد و نباید این روزهای موجبات تشتت ملت را فراهم نماید. یا دستآوردهای ملی و بین المللی آنرا مصادره به مطلوب گرایش خاص و یا به فراموشی بسپارد.