کد خبر: ۱۱۳۱۹۶
تاریخ انتشار: ۱۷ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۴:۲۴

برای بیکار هر روز تعطیل است

شوشان ـ ناهیتا گله دار :

در جستجو و تحقیق از بهترین تعریف از بیکاری بودم. متنی از فردی ناشناس یافتم. تحت این عنوان: سرچشمه ی همه فسادها بیکاری است، شیطان برای دست های بیکار کار پیدا می کند.

در واقع کسی که بیکار باقی مانده، از خیلی از نیازها بی بهره است. از ازدواج و تشکیل خانواده گرفته تا خرید پوشاک و تفریح. این در حالی است که بیکاری جوانان انواع افکار منفی و راه حل های جورواجور را برای کسب درآمد ایجاد می کند و این شاید آغاز مسیری خطرناک برای جوانان بیکار باشد.

همچنین به وفور مشاهده شده افرادی که سالها بیکار و بی درآمد بوده اند؛ و به این دلیل که بسیاری از نیازهای اولیه خود را نتوانسته اند تامین کنند، به شدت تمایل دارند ره صد ساله را در یک شب طی کنند. ناشی از سرخورده گی و سرکوب هرچه می دیدند و دلشان می خواست.

یکم: زندگی من شده برعکس دنیا. البته برعکس دنیای آنها که صبح های زود از خواب بیدار می شوند. آن زمان که هنوز سپیده دم است و خورشید طلوع نکرده! زمانی که آنها بیدار می شوند، من تازه خمیازه کنان، چشمانم روی هم می رود.

من روزها در خوابی عمیق هستم. خواب هفت پادشاه می بینم. شبها اما بیدارم. یکسره بیدارم. رویا پردازی می کنم. تصمیم می گیرم. در اوج ناراحتی و نا امیدی و شاید حتا افسردگی تصمیم می گیرم. تصمیم که دیگر بس است. هرچه به بطالت گذشت، کافیست. باید کاری کنم. باید حرکت کنم. باید از این وضع نابسامان که خودم! خودم را تحمل نمی کنم رها شوم.

بیدار می شوم. حتا پول ندارم برای خرید شارژ. باید تماس می گرفتم، بلکه فرجی می شد و کسی مرا برای کار و شغل دعوت به همکاری می کرد یا نهایتا به کسی معرفی می شدم.

تعداد افرادی که پول قرضی داده اند هم که علی ماشاالله. قرض می کردم به امید روزی که شاغل خواهم شد و درآمد خود را خواهم داشت. به این امید که پولشان را پس خواهم داد. اکنون آنها قید پول خود را زده اند. حال یا درکم می کنند یا از بازپس گیری پولشان نا امید شده اند.

در خیابان پرسه می زنم. یک همراه هم دارم. یک بطری آب کوچک! ده ها متر با ضربات پای چپ و راست و با صدای خش خش مردم آزار آن را همراه خود می کنم.

پول تاکسی و سیگار هم ندارم. هنوز از جیب پدر و اندوخته مادر باید استفاده کنم. من نزدیک به 30 سال دارم. درس هم خوانده ام. خدمت هم کرده ام. گاهی که زیادی دلم می گیرد، با دوستانم تماس می گیرم و می خواهم بروم و ببینم شان، صمیمی ترین هایشان همه درگیر کار و زندگی شده اند. وقت خالی ندارند. صبح تا ظهر سر کارند و مابقی وقت را با خانواده سپری می کنند. من اما بیکارم. خرج خودم را هم ندارم. وقتی این حالت از سرخوردگی برایم پیش می آید و در اوج ناراحتی و نا امیدی نمی دانم که باید سراغ چه کسی بروم، ناگهان به خودم می آیم، که من کیستم و کجای کارم و کجای این دنیا ایستاده ام!؟ بعد با خود می گویم اگر هرگاه انقراض انسانها آغاز شد، ای کاش این آغاز اولین نفرش من باشم. من در این حد نا امید و بی انگیزه ام.

نا امیدم. حوصله هیچ چیز را ندارم. خیلی ها می گفتند، روزهای تعطیل چقدر سخت می گذرد و حوصله آدم سر می رود! برای من همه روزها تعطیل سپری می شود. من بیکارم. در این دنیا هر کس از چیزی دست برمیدارد و گویی من دست از دنیا برداشته ام!

دیروز شدت آلودگی هوا بالا بود. بوی سوز و دود از یک سو، آلودگی های صنایع هم از سوی دیگر. من سرفه می کردم و نفسم تنگ شده بود. مابین تحمل کردن اوضاع و دکتر رفتن، تحمل کردن را انتخاب می کنم. باور کنید دلیلم هم موجه است. اصلا نمی توانم پول قرض کنم. حتا از اینکه باز هم از پدر و مادرم پول بگیرم هم خجالت زده ام. لیکن تحمل می کنم. گویی سهم من و امثال من از صنعت و ثروت خوزستان، همین آلودگی و تنگی نفس هاست.

دوم:

اینجا خوزستان. ما همیشه در نرخ تعداد بیکار صدر جدولیم. رتبه اول تا سوم بیکاری همواره متعلق است به ما خوزستانی ها. ما در ثروتمندین خطه ایم و بخش زیادی از جوانان مان بیکار مانده اند.

حالا و تا پایان بهار 1404 تصویری منتشر شده که نقشه جغرافیایی ایران را نشان می دهد. در این نقشه زرد کمرنگ نشانه پایین ترین نرخ بیکاری است و زرشکی بالاترین. کمترین تعداد بیکار با 4 درصد در خراسان جنوبی و بالاترین تعداد بیکار در خوزستان با بیش از 12 درصد.

خوزستان صنعتی است و سرشار از نفت و گاز. خوزستان در کشاورزی هم حاصلخیز و سرآمد است. خوزستان در رودخانه و دریا و خلیج هم عجیب که سرشار است. بازارچه های مرزی دارد و پتروشیمی و فولاد ثروتی هنگفت تولید می کنند.

خوزستان شبیه به پولداری شده، که جز ثروت و مال و منال هیچ چیز دیگری ندارد. با این حجم از ثروت و وجود زیرساخت های فراوان برای تولید ثروت در کشور، رتبه اول در بیکاری واقعا محلی از اعراب ندارد و هیچ گاه بعنوان یک دغدغه نباید وجود می داشت.

این حجم از ثروت دست کم می توانست به گونه ای توسط مسوولین ملی و محلی مدیریت شود، که موضوع اشتغال بعنوان اولیه ترین نیاز جوانان هیچ گاه مطرح نمی شد و بدون تردید رتبه اول در بالاترین تعداد بیکار هیچ معنایی جز سوء مدیریت ندارد. مدیران و مسوولینی که با وجود فراوانی جمعیت جوان هیچ گاه آینده نگری و پیش بینی لازم را نداشتند؛ که روزی این افراد نیاز به شغل و تشکیل خانواده خواهند داشت.

لیکن، اساسا دغدغه افرادی که در مسوولیت های حساس استان قرار داشتند، آینده جوانان بومی خوزستان نبوده! چه آنکه وضعیت امروز نتیجه همان بی تدبیری های گذشته است.

چندی پیش آماری از افراد مجرد منتشر شد که نشان می داد 17 درصد جوانان زیر 45 سال ازدواج نکرده و از سن ازدواجشان نیز گذشته است! بدون تردید خوزستان در آمار 17 درصدی عدم ازدواج سهم قابل توجهی دارد. بدین ترتیب که این استان با حدودا 5 میلیون نفر جمعیت، رتبه دوم کشور را در تجرد به خود اختصاص داده است.

و این بدان معناست که چه بسیار افراد که از ساده ترین و البته ضروری ترین نیازهای زیستی خود بی بهره خواهند ماند و این معضل منتج به خیلی از ناهنجاری ها در جامعه نیز خواهد شد.

پایان:

این هشدار جدی به والدین است. آینده فرزندان مان در گرو توانمندسازی، آگاه سازی و بهره مندی از علم روز و تکنولوژی است. هیچ بنگاه اقتصادی و درآمدزایی از نیروی متخصص و توانمند نمی تواند چشم پوشی کند. حال در هر رسته و حوزه ای.

برای مقابله با بحران بیکاری و ایجاد اشتغال پایدار، نیاز به برنامه‌ریزی‌های بلندمدت و سرمایه‌گذاری‌های هدفمند در بخش‌های مختلف اقتصادی بویژه در صنایع تولیدی داخلی است. تقویت زیرساخت‌های تولید، امنیت و افزایش ظرفیت‌های سرمایه‌گذاری در این بخش‌ها می‌تواند زمینه‌ساز ایجاد فرصت‌های شغلی شود. به تعبیری با سرمایه‌گذاری در تولید ملی، نه‌تنها بیکاری کاهش می‌یابد، بلکه اقتصاد کشور نیز از پویایی بیشتری برخوردار خواهد شد.

در مجموع، برای حل مشکل بیکاری نیاز به تغییرات اساسی در نگرش‌، بازتعریف کار، کارگر و کارفرما، پرهیز از تبعیض و ایجاد موانع، آموزش‌ و سیاست‌های اقتصادی وجود دارد. به احتمال از این طریق می‌توان با این معضل پیچیده مقابله کرد و شرایط بهتری برای نسل جوان و جامعه فراهم آورد.

نظرات بینندگان