کد خبر: ۱۱۳۳۵۸
تاریخ انتشار: ۲۱ مهر ۱۴۰۴ - ۲۰:۴۹

ضرورت اصلاحات و فساد آنارشیسم اصلاحی با سقف قدرت طلبی قومگرایی

شوشان ـ محمدرضا چمن نژادیان-فعال فرهنگی و مدنی : 


در جوامع مدرن حاکمیتها دارای ساختارهای فرآیند محور و حکمرانی ها پویامبتنی بر مدیریتهای شایسته سالارانه، کارآمدانه و پاسخگویانه هستند. فرآیندها هم مردم سالار، برنامه محور و مسئولیت پذیر می باشند.
 رسالت و ماموریت عملیاتی نمودن مولفه های  فرآیندهای ساختاری در حاکمیت های مدرن مدنی‌ بر عهده ی نهادهای مردم نهاد و احزاب فراگیر با برنامه های کارشناسانه ی مشخص شده می باشد. مشارکت اکثریت ملت و اقبال از برنامه ها شرط کسب قدرت مشروع، ضامن تحقق اهداف مدنی و اجرای برنامه های کارشناسی شده می باشد. که  بر اساس نیازها و ضرورت‌ها تدوین و در معرض افکاری عمومی و انتخاب قرار می گیرند. در جوامع سنتی و شبه مدرن گرایشات فکری و مناسبتهای سیاسی و اجتماعی با اصرار بر توده گرایی و پوپولیست اندیشی تنظیم می گردند. کنشگری ها تصنعی، عوام فریبانه و کاسبکارانه تنها برای کسب قدرت و ثروت می باشند. بدون اینکه شایسته سالاری، مسئولیت پذیری و پاسخگویی مدنی پایدار از زیرساخت های مدرن برخوردار باشند.خروجی های چنین رویکردهای معیوب، غیر علمی و مشارکت پوپولیستی معمولاً ناکارآمدی مزمن ساختاری ، فساد زایی فراگیر درونی حکمرانی ها تا کف جامعه و ایجاد شکاف ملت دولت همراه با یاس عمومی و افت شدید مشارکت می باشد. براساس این تحلیل برای پویایی مدنی ملی ، فساد زدایی از جوامع هدف با انواع حکمرانی، احیای کارآمدی و پاسخگویی حاکمیتها است. که جامعه شناسان و کنشگران فعال سیاسی درونی حاکمیتها مشی رفرمیسم یا اصلاحات نظام های سیاسی رابرای تعاملات سیاسی و فعالیت‌های مدنی خود دلسوزانه پیشه می کنند. نظام سیاسی کنونی حاکم بر ایران اسلامی که طبق فرمایشات مقام رهبری، علمای مجرب مدیریتی، جامعه شناسان علم سیاست و متولیان درجه یک درون قوای حاکمیتی بلااشکال نیست.اجماعی از روشنفکران وطنی و اسلامی با نگرش مدنی اعتدالی اصلاحی بر این باورند که نظام سیاسی نیاز اساسی به اصلاح نگرشی، رفتاری و ساختاری دارد. زیرا در اثر نگاه سنتی و مشارکت توده ای مستمر دچار اشکالات مزمن ساختاری، ناکارآمدی های حکمرانی فراگیر و فساد زایی بدون پاسخگویی های شفاف  شده است. 
فلذا نیروهای اصیل اصولی،اعتدالی و اصلاحی که سالیان درازی با تمامی کم و کاستی هایی در کنار هم فعالیت داشته و دارند. در ادواری از انتخابات اکثریتی از ملت به امید تحقق عدالت، اصلاحات انتزاعی یا شعاری و مشارکتی سیاسی توده ای تفکرات مدیریتی بر قوای اجرایی و تقنینی را انتخاب می کردند. که سهم توفیقات اعتدالیون و اصلاحیون در شرایط برابر با اقبال حداکثری از مشارکت بیش از رقیبان و اقتدار گرایان بوده است. تا با کسب قدرت اصرار بر عدالت و اصلاح نگرشها، رفتارهای حکمرانی و ساختاری از طریق مبادی قانونی مبادرت ورزند. تا شاید خدمات توسعه محورانه، مطالبات مدنی ملت و حکمرانی شایسته سالارانه را مسالمت آمیز در حد توان تحقق ببخشند.
اما به مرور زمان بخاطر گاردهای سخت درون حاکمیت، عدم انسجام تشکلات حزبی واقعی  و سیاسی رمق از اعتلای مدنیت گرفته شد.در چنین بستری که کم همت تان کاسبکار اصولی و لایه های چرکین اعتدالی اصلاحی در کمین  قدرت و ثروتهای باد آورده بودند. فرصت‌ها را مغتنم شمرده تز ماکیاولیسم دینی و اعتدالی اصلاحی هدف وسیله توجیه می کند را برای رسیدن به قدرت و ثروت بر می گزیدند. تا جایی که امروزه و با نهایت تاسف سقف مطالبات فکری و مدنی اکثر اعتدالیون  اصلاحیون رسیدن به قدرت و مواهب آن شده است‌. و با توجیهات وفاق قومی، سیاسی و مدیریتی ملی گرایش خود به لذائذ قدرت و ثروت توجیه می کنند. بدون اینکه توجهی به آمال اصلاح طلبان، عدالت گستری،  فسادستیزی اساسی، شایسته سالاری در سیستم و مطالبات واقعی معیشتی ملت داشته باشند.الان رونق جامعه ی مدنی و نگرش حداقلی اعتدالی اصلاحی هم نزد لایه های چرکین اصلاح طلبان قدرت طلب و ثروت‌های باد آورده های پیمانکاران ستادهای انتخاباتی به رذائل اخلاقی و زیر آب زنی برای حفظ موقعیت تنزل یافته است. حتی ارزشهای ناب دینی مانند عدالتخواهی، فساد ستیزی و خدمتگزاری نزد مدعیان دینی اصلاحی بنام خط امامی ها روز به روز کمرنگ و کمرنگتر به محاق رفته است.
  بداخلاقی کنشگری درون جبهه ی اعتدالی اصلاحی(درسطوح ملی،استانی و  شهرستانی) سقف حوائج اصلاحی خود را اپورتنیسم وار به کف مدیریت قومی و باندی رسانده است. تا جایی که مدعیان سر سخت اعتدالی اصلاحی دیروز سپر بلای تفکرات قومی ناکارآمد و بی تفاوت به اصلاحات با طرد همفکران و نادیده گرفتن اجحافات به اصلاح طلبان واقعی شده اند.

علاوه بر سکوت در برابر اجحافات به آرمانها و همفکران برای منافع و فرصت طلبی عملکردهای ضد اصلاحی و نامدنی را توجیه می کنند.خود مصداقی از ارتجاع اندیشی و تمامیت خواهی با شگردهای هدف وسیله توجیه می کند، شدند. امروز اپورتنیسهای اعتدالی اصلاحی همانند ماکیاولیسم های دین ابزار قدرت طلب و ثروت اندوز عمل می کنند. با غش موقعیت طلبانه در آغوش رقیبان و اصحاب قدرت خط ریل فکری عوض کرده و به ضد تفکر اعتدالی اصلاحی مبدل شده اند. ولی همواره در طول عمر تفکر و کنشگری اعتدالی اصلاحی نیروهای اصیل این تفکر و دلسوز ملک و ملت به بهانه ی حفظ انسجام از خود گذشتگی بخرج داده و می دادند.
و در برابر رقیبان بی اخلاق خود و دین ابزاران قدرت طلب با مجاهدت و گذشت از نواقص کنشگری را برای حفظ پایگاه‌های اجتماعی تعطیل نکردند. زیرا فارغ از هرگونه سازمان مردم نهاد مدنی ، حزب واقعی فراگیر و تشکیلات دمکراتیک منش تمام هزینه های تفکری ومدنی را باورمندانه تحمل کرده و می کنند. و تاکنون به ویژه در دوران نامهربانی هاس مدیریت وفاقی دست از کنشگری نرم و سخت اعتدالی و اصلاحی نکشیدند. بلکه در قالب فعالیت‌های مدنی، قلمی، رسانه های واقعی و مجازی به روشنگری اصلاحی، عدالت گستری، امید به تحقق مطالبات مدنی و معیشتی پرداخته و می پردازند.
و همواره با گذشت از بداخلاقی های سیاسی مکرر افرادی که بنام اصلاحات وزین مظلوم اما مستبد اندیشی درون جبهه ی به اصطلاح اصلاحاتی تحمل می شدند. تا شاید برای اصلاح امور دور هم جمع و تحرکی مدنی سامان بگیرد.
نیروهای وفادار و‌معتقد اعتدالی اصلاحی به امید اینکه با کسب فرصت‌ها  می توانند حداقل‌های اخلاق انسانی، اسلامی و سیاسی را با فساد ستیزی نهادینه کنند. همواره در خط مقدم کنشگری مدنی، مبارزات سیاسی و دادن هزینه های تفکری قرار داشتند. 
و بدنبال حکمرانی مدنی پاسخگو ، رفتاری علمی اصلاحی ، شایسته سالاری مدیریتی و عدالت گستری بودند.
 این طیف متفکران سیاسی اعتدالی اصلاحی همواره مشی پرهیز از رانتخواری، فامیل سالاری و لابیگر مخرب علیه دوستان را بر می گزیدند. و به افقهای بلند تحقق آرمانهای ملت در انقلاب اسلامی، جامعه ی مدنی و اندیشه ی اصلاح طلبی با فراخوان به مشارکت آحاد جامعه چشم داشتند.
 این تیپ افراد روشن ضمیر پایبندی به ارزش های فوق را به عنوان مطالبه ی اصلی اعتدالی اصلاحی برای پیگیری و استیفا قلمداد می کردند. 
لیکن به مرور و در حال حاضر اکثر فاکتورهای حداقلی تفکر اصلاحات برای حفط و انسجام درون جبهه ای با به ابتذال رسیدن به ضد خود مبدل و به کام اصلاحیون ماکیاولیسم اندیش با فساد محو شده اند. امروز دور میز تشکلات حزبی و نشستهای سیاسی با پیر شدن نسل قدیمی علاوه بر اینکه خبری از طراوت و جوانان دیده نمی شود.
سقف تفکر اعتدالی اصلاحی آنقدر کوتاه شده و با ابتلا به انواع رذائل به ضد خود مبدل گشته است. 
امروز مشاهده می شود، اپورتنیسم های سیاسی با ارتجاع اندیشی قومیتی، پول پاشی فاسد کننده و حربه های بداخلاقانه ی تخریب همفکران برای کسب قدرت و ثروت متوسل می شوند. وتمام معیارهای اخلاقی، اسلامی و اصلاحی را برای رسیدن به قدرت و ثروت زیر پا می گذارند.
امروزه با حذف دلسوزان تفکر اعتدالی اصلاحی منادی توسعه ی ملک و ملت دیده می شود. نزد باند قدرت طلب و ثروت اندوز جای خادم و خائن به ملت و اصلاحات عوض شده است.  به علاوه هر نوع زد و بند سیاسی، بی بند و باری اخلاقی و مدنی افراد فاسد لابیگر و همسو با اقتدار گرایان توجیه می شود.
 زیرا غایت کنشگری بنام جریان فکری نزد لایه های چرکین مدعی اعتدالی اصلاحی رسیدن به مناصب قومی، باندی و مافیایی اقتصادی شده است.
 وقتی هم دزد و دزدی، فاسد و فاجر ، شکنجه گر و فاسد اخلاقی، پخمگان مدیریتی بی لیاقت متحجر  بنام اصلاحات، ستادهای وفافی ساپورت سیاسی و توجیه می شوند.
 باید فاتحه ی شایستگان اصلاحی،  کنشگران اصیل اعتدالی اصلاحی، متخصصان پاک دست و جوانان ترهای نخبه ی ستادی را در مدیریت هاخواند‌. تا منویات ماکیاولیسم های سیاسی قومی، باندی و اپورتنیسم های بی خاصیت با وقاحت برآورده شود.

نظرات بینندگان