کد خبر: ۱۱۳۳۹۷
تاریخ انتشار: ۰۸ آبان ۱۴۰۴ - ۱۷:۵۸

نقد، انتقاد یا تشخیص و درمان جامعه

شوشان ـ عادل کروشاوی :

 یکی از نخستین گام‌ها در آغاز آموختن هر علم یا زبانی، فراگیری اصطلاحات و زبان ویژه‌ی آن حوزه است.
 برای ورود به هر عرصه، فعالیت و یا نقد آن، نیاز به آگاهی و شناخت کافی از همان زمینه داریم.
 از جمله اصطلاحات رایج و پرکاربرد در علوم و حوزه‌های مختلف، دو واژه‌ی نقد (critique) و انتقاد (criticism) هستند که با وجود شباهت ظاهری، در معنا تفاوت بسیاری دارند.
 شاید یکی از دلایل اصلی کمبود منتقدان و ناقدان متخصص در جامعه، ناآگاهی از تفاوت میان این دو مفهوم باشد.
 پدیده‌ی anomy یا همان اعتقاد به بی‌نظمی و ناهنجاری در اصول و ارزش‌ها، سبب می‌شود علاوه بر اختلاط در معانی واژگان، افراد نیز در هر زمینه‌ای به خود اجازه‌ی ورود و اظهار نظر دهند.

در آغاز، تفاوت میان نقد و انتقاد را بررسی می‌کنیم، سپس به اصل موضوع، یعنی فواید و مضرات وجود این دو مقوله در جامعه می‌پردازیم.

همان‌گونه که در ابتدای این نوشتار ذکر شد، دو واژه‌ی critique و criticism از مفاهیم وارداتی غرب هستند. شاید همین «وارداتی بودن» نیز از عوامل خلط معنا و کاربرد آن‌ها در زبان و فرهنگ ما باشد.

 در غرب، نقد و ناقد را پلی ارتباطی میان اثر هنری و مخاطبان آن می‌دانند. با این حال، در سخنی منسوب به چخوف، منتقد به خرمگسی تشبیه شده است که بر پیکر اسب نشسته و مانع از شخم زدن زمین می‌شود!
 افزون بر تفاوت نقد و انتقاد، باید یادآور شد که نقد خود انواع گوناگونی دارد که همه به بحث حاضر مربوط نمی‌شوند.



 تفاوت «نقد» و «انتقاد» چیست؟

 نقد مبتنی بر معیارها و عقل جمعی است.
نقد یعنی دیدن نیمه‌ی خالی و پر لیوان به طور هم‌زمان، و تکیه بر معیارهای عقلانی و جمعی که از خطا دورتر است.
نقد نگاهی یک‌سویه ندارد؛ هدفش حل مسئله است نه صرفاً بیان آن.

 انتقاد اما بیشتر بر جنبه‌های منفی تمرکز دارد؛
پیامی است معطوف به بیان کاستی‌ها و عیوب پدیده‌ها، رویدادها، اندیشه‌ها و رفتارهای انسانی.
متن انتقادی معمولاً جهت‌گیری منفی و آشکار نسبت به یک عمل یا اندیشه دارد.

 انسان، موجودی اندیشه‌ورز و پرسشگر است؛ با نعمتی که خداوند در قالب عقل به او بخشیده است، همواره در حال جست‌وجو، پرسش و به چالش کشیدن اندیشه‌هاست.
برخورد و تضاد اندیشه‌ها نه‌تنها موجب نابودی‌شان نمی‌شود، بلکه همانند انفجاری سازنده، اندیشه‌های تازه‌ای را می‌آفریند.

 نقد، یعنی ارزیابی و تشخیص محاسن و معایب یک عمل؛ جدا کردن سره از ناسره، و دیدن نیمه‌ی پر و خالی لیوان به صورت هم‌زمان — اما بر پایه‌ی علم، آگاهی، منطق و بی‌طرفی.

 در مقابل، انتقاد اغلب نگاهی یک‌جانبه به نیمه‌ی خالی لیوان دارد و هدفش یافتن عیوب است، نه برجسته‌سازی محاسن.
در انتقاد، داوری و قضاوت نیز وارد می‌شود و گاه آمیخته با غرض‌ورزی، تعصب یا حتی کینه‌های شخصی و گروهی است.

 گاه منتقدِ ناآگاه، با تکیه بر اوهام و سفسطه، در پی تخریب است؛ اما اگر انتقاد بر پایه‌ی منطق و استدلال عقلانی صورت گیرد، می‌تواند سازنده و نزدیک به نقد باشد.
چنین نقدی، مانند کار پزشکی است که نخست علت بیماری را می‌سنجد و سپس داروی مناسب را تجویز می‌کند.
یا همچون تعمیرکاری که ابتدا عیب را شناسایی کرده، سپس به رفع آن می‌پردازد.

 ناقد آگاه برای تشخیص دقیق علل و ارائه‌ی تحلیل درست، باید در زمینه‌ی مورد نظر دانش و مهارت کافی داشته باشد؛ امری که متأسفانه در کشور و استان ما کمتر رعایت می‌شود.

 بر همین اساس نیز، بسیاری از مسئولان و فعالان در حوزه‌های مختلف به علت بی‌اعتمادی به منتقدان، پذیرای نقد و انتقاد نیستند.
در حالی‌که نقد و انتقاد می‌توانند همانند سی‌تی‌اسکن، نقاط ضعف و قوت یک پدیده را آشکار سازند و نقش بزرگی در توسعه و پیشرفت جامعه داشته باشند.
این فرایند، همچون کالبدشکافی است؛ شاید برای بدن مرده سودی نداشته باشد، اما برای زنده‌ها آموزنده است.

 ناقدان و منتقدان اگر می‌خواهند برای جامعه مفید واقع شوند، باید منصف باشند و بر پایه‌ی اصول علمی و اخلاقی عمل کنند.

 امید آن‌که روزی فرارسد که هم منتقدان ما و هم کسانی که مورد نقد و انتقاد قرار می‌گیرند، در عین شجاعت، با انصاف بیندیشند و صبر شنیدن دیدگاه مخالف را داشته باشند.

 نکته‌ای که متأسفانه در کشور و استان ما به‌عنوان راه گریز یا فریب مورد استفاده قرار می‌گیرد این است که می‌گویند: «منتقد باید حتماً راه‌حل هم ارائه دهد.»
در حالی‌که از نظر علمی چنین الزامی وجود ندارد.
متخصصی که علت را شناسایی می‌کند، برای اثبات درستی تحلیل خود، الزاماً موظف به ارائه‌ی درمان نیست؛ او می‌تواند این کار را به متخصص دیگری بسپارد.

نظرات بینندگان