کد خبر: ۱۱۳۴۱۵
تاریخ انتشار: ۰۸ آبان ۱۴۰۴ - ۱۸:۵۳
حسن دادخواه

واقعیتِ خوزستان یا زبان تلخ رسانه ها؟!

شوشان ـ حسن دادخواه :


برای ورود به موضوع این یادداشت و با توجه به تیتر و سرسطر آن، نیازی به بازگویی و واگویی داشته های مغفول و نداشته های آشکار در استان خوزستان نیست. نیاز نمی بینم از آفتاب این سرزمین تا ثروت پنهان در دریاها و منابع و معادن آن، سخن بگویم و لازم نیست از نیروهای انسانی و مدیریت ها و روابط میان آنچه نخبگان خوانده می شود، سخنی به میان آورد ولی پاسخ به این پرسش، می تواند راهگشا باشد که آیا ادبیات سیاسی و فرهنگی نوشتاری و نوع گفتمان و تفکر و اخلاق حرفه ای اصحاب رسانه ها و کنش‌گران سیاسی و اجتماعی بر چهره و تصویر استان خوزستان تاثیر گذاشته و به آن شکل داده است یا وضعیت و واقعیت داخلی و چهره استان، موجب رسوخ و نفوذ و نشست آن اخلاق و گفتمان و قلم و نگاه آن افراد یاد شده، گردیده است؟ یعنی همان بحث تقدم و تأخر! یا این تاثیر دو سویه و همزمان و همراه هم بوده است؟
واقعیت این است که خروجی و طرح صفحه اول و تیترها و عناوین یادداشت های رسانه های حقیقی و مجازی در استان خوزستان، در بردارنده عناوین و واژگان تند و تیز و منفی و خصمانه و در یک کلام بدبینانه است. آیا این، بازتاب عینی و دقیق و درست از واقعیت کنونی استان است؟ یا واقعیت موجود، حاصلِ همین نگاه و رفتار بدبینانه بوده است؟ یا هر دو بر هم تاثیر مستقیم داشته اند؟ 
محتاط‌ترین پاسخ، ایستادن در خط میانه است یعنی هر دو را به یک اندازه و هم زمان، بر دیگری موثر بدانیم. با این وجود به گمان من، تاثیر نوع تفکرات و روابط و رفتار نیروی انسانی موجود در استان، بر وضع کنونی آن، تاثیر بیشتری داشته است! گاهی تنگ نظری، گاهی ترجیح منافع، گاهی کم سوادی، گاهی زیاده طلبی، گاهی فرصت جویی گاهی رقابت ها و گاهی داشتن نیت و نقش های ارادی و آگاهانه که مانع از همگرایی در استان شده است، گاهی دیدگاه های ناصواب امنیتی و ..... هر کدام به سهم خود، چهره و تصویر کنونی را از استان ترسیم نموده و شکل داده است!
چنانچه این ادعا درست باشد آیا ریشه و علت این رفتارها نوع جغرافیای سیاسی استان است؟ یا فرهنگ تاریخی و جمعیتی آن، آیا مناسبات اقتصادی و نوع معاش و معیشت، چنین رفتار و شاکله و شخصیتی را برآورده است؟ 
پاسخ هر چه باشد، نباید از یاد برد که امروزه و با توجه به پیشرفت ارتباطات و در هم تنیدگی ملت ها و اخلاق جهانی، چه بسا همه تعلقات یاد شده در بالا، رنگ باخته است و جهان امروز ایجاب می کند که شهروندان متناسب با نیازها و چالش ها و فرصت های سرزمینی و انسجام میهنی، به رویکردهای تازه و نوین برسند! و از گذشته و سنت ها فاصله بگیرند و بر پایه شهروند پیشرفته و مسئولیت شناس، در رشد و بالندگی محیط خویش مشارکت داشته باشد! دست کم در عادات و رفتار خویش شک روا بداریم!

نظرات بینندگان