امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان ـ جعفر دیناروند :
شناخت، گام اول موفقیت در عمل است.نیاز به آگاهی و اطلاعات،از درون جوهره انسان بر می خیزد.تا نسبت به یک موقعیت، شناخت نباشد،ورود به آن، با ازمایش و خطا روبرو می شود.گاه توفیق نیز حاصل می گردد اما باید آن را از نوع اتفاقی محسوب داشت.
بدون شک،در ابتدای ورود به هر علم، لازم است تا ویژگی های ، مورد توجه قرار و با تحلیل های حساب شده،نکات مهم آن برداشت گردند.بنابراین،متخصصین یک علم بهتر از سایرین می توانند با یکدیگر رابطه داشته باشند،زیرا جوهره اصلی علم خود را می شناسند.
شناخت در واژه ها یکی از این راه هاست.در واقع می توان آن را بدین شکل مطرح کرد که، روابط میان انسان ها با زبان مشترک، بهتر و سازنده تر صورت می پذیرد.زبان به کلمات وابسته است و معنای کلمات، ماهیت و اصل آن را منعکس می کند.
در شناخت علم تربیت، این قانون حکم فرماست که برای درک متقابل، باید معانی مشترک، برداشت گردند.هر چه درک، به یکدیگر نزدیک تر باشد،احتمال حل مشکلات، بیشتر است.پس، واژه شناسی در تربیت،دارای ارزش علمی فراوانی است زیرا باعث فهم مشترک و نزدیکی افراد می گردد.
بنابراین، ضرورت دارد تا افراد اهل علم، با زبان درون فهم، با یکدیگر مراوده نمایند تا بتوانند علم خود را به پیشرفت برسانند.وقتی معنای تربیت به عنوان اصلی ترین واژه در روند تربیتی برای مربی و متربی آشکار گردد، تلاش ها نیز معنا دار و جهت دار می گردند.بنابراین، ضرورت هم آهنگی چیزی نیست که فراموش شود.
اهمیت واژه شناسی به خصوص، همراه با توضیح و معنا یابی علمی، بدان اندازه است که بعضی نظرات، آن را به توفیق و عدم توفیق، گره می زنند.
باید در تربیت حرف یکدیگر را فهمید.البته نه هر فهمی بلکه همانی که مشترک در کلمات است.
واژه شناسی از تفرقه و بد برداشتی، جلوگیری می کند و باعث می شوذ تا روند تربیت همراه با نظم و یگانگی به پیش برود.
از این نظر،تحلیل کلمات، همراه با منظور، برای تمام دست اندرکاران تربیت، به خصوص، مربیان و متربیان، امری لازم و ضروری است.با توفیق در یکسان فهمی واژه ها، برنامه ریزی نیز با توفیق همراه می گردد.باید کلمات تخصصی را از غیر آن جدا ساخت و با کوشش و تلاش، معانی واقعی را منعکس نمود.
پس، اهمیت علم آموزی با واژه شناسی بهتر معنا می دهد.وقتی افراد وارد در یک مجموعه، دارای نقص درست بینی باشند، بدیهی است که موفقیت نیز دور از دسترس می گردد.شاید، ضرورتی که در واژه شناسی موجود است، در موارد دیگر، روشن نباشد زیرا اساس تلاش ها در معانی تخصصی است.
پس، تاثیر هر علمی، به ویژه تربیت، در روند زندگی آدمی زمانی بیشتر می شود که افراد عادی نیز درک درستی از کلمات و جملات آن داشته باشند.به طور مثال، وقتی خانواده ای، تربیت را با ادب یکی می گیرد، تمام روش های فرزند پروری اش تابع آن می گردند.
از این نظر، واژه شناسی در تربیت را باید جدی گرفت.متخصصین تربیتی باید بکوشند تا کار را برای فهم بهتر، مهیا سازند.نقصی که امروز در این روند وجود دارد،ناشی از همین واژه شناسی است.اهمیت و ضرورت آن را باید به طور جد درک کرد و در جهت هموار سازی برداشت ها، کوشش نمود.نیازی که اساس و پایه موفقیت در تربیت را در هر مرحله ای، تشکیل می دهد.
چگونگی بررسی:واژه های تربیتی نیازمند به معنای تخصصی است.شکی نیست که علت آن از علمی بودن روند تربیت استخراج می گردد.بر این اساس، چون تربیت یک علم محسوب می شود، بنابراین، واژه های آن نیز باید در همین قالب، معنا شوند.
همسان سازی معانی و در پی آن، توضیحات هریک از این کلمات، نیازمند روش های خاصی است.به این منظور،می توان، چندین کار انجام داد.اول اینکه فرهنگ لغات تربیتی را یافت و از آن ها کلماتی را انتخاب نمود و معانی آن را منتقل کرد.
دوم، از کتاب های تخصصی مطرح شده مانند مکاتب تربیتی و روان شناسی نیز آن ها را استخراج نمود.سوم، نظریات دانشمندان را مطالعه و هر یک از کلماتی که  بیشتر مطرح کرده اند، گزینش و معنا یابی نمود.
تمام روش ها قابل احترام هستند و هر کوششی در این زمینه و با استفاده از همین راه ها، تخصصی محسوب می شوند.مکاتب تربیتی دارای دیدگاه های تخصصی هستند و دانشمندان نیز افرادی خاصند که بر نکات تربیتی مسلط و برای اهل علم، ویژه به حساب می آیند.
روش ما در این زمینه کمی متفاوت است.روش بررسی در این بخش شامل چندین نکته می شود.اول اینکه معانی لغوی تنها در یک کتاب نمی تواند گویای یکسانی باشد.مشاهده می شود که حتی فرهنگ های تربیتی در معنای یک کلمه مانند هم عمل نمی کنند.البته در علوم انسانی همیشه این مشکل وجود داشته و دارد.
در مکاتب تربیتی هم،اصل، لغت شناسی نیست بلکه دادن نظریاتی است که باعث به وجود آوردن یک مکتب خاص می شود.اگر بتوان، تفاوت در دیدگاه ها را تنها دلیل وجود داشتن مکاتب به حساب آورد.باز مشکلی بر مشکلات علوم انسانی اضافه می گردد.
با تمامی این نکات، می توان معانی مشترکی را در واژه های تربیتی یافت.ما در این بررسی به این نکته بیشتر توجه داریم و سعی می نماییم که این حدود را رعایت نماییم.البته با ذکر این مطلب که این واژه ها، تنها معانی مورد پذیرش نیستند.معانی، بر اساس برداشت هایی که از کتب صورت می گیرد و نیز نظریات مختلفی که ارائه می گردند، منعکس می شوند.
به زبان ساده، آنچه در معانی مورد بررسی قرار می گیرد، حاصل مطالعات شخصی است و برداشت هایی که از لغات می شود و نیز آنچه بر آن باور دارم، خواهد بود.در این بخش، مهم ترین نکات، مربوط به توضیحاتی است که بعد از معانی خواهند آمد.
تمامی توضیحات نظریات شخصی است و کسی را مجاب به پیروی نمی کنم.توضیحات را برای روشن نمودن معانی و برای درک متقابل انجام می دهم.آن چیزی است که به آن معتقدم و خود، آن ها را در طول مطالعات شخصی و تحقیقاتم به دست آورده ام.
بدیهی است که به کار گیری واژه ها بر اساس باورهاست.به طور مثال، آنچه از واژه "تربیت" معنا می شود، به دنبال توضیحاتی که در درون همین معناست، پی گیری می شود.روش بررسی ما بیشتر،متکی بر تجارب شخصی است که از درون کتب مختلف، فرهنگ های لغت و تحقیقات انجام شده،به دست آمده است.
این،روش خاصی است که برای هر کس، نوعی خود باوری ایجاد می کند.کاری حساب شده که نشان دهنده دقت عمیق به موضوع است.ما با این روش در تلاشیم تا فاصله ها را کم کنیم.گرچه کار ساده ای نیست اما می تواند جدید و ابتکاری باشد.