امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان ـ عارف شریفی صرخه :
نمیدانم دقیقاً از کی شروع شد، شاید از همان روزی که مدیری گفت: «ما باید با نگاه توسعهمحور به عقب برگردیم.» جملهای که اگر بخواهی درکش کنی، باید با چشمان بسته به عقب بدوی و امیدوار باشی به دیوار نخوری.
امروز دوم نوامبر است، «روز مردگان»، در مکزیک، مردم با گل و شمع به دیدار عزیزانشان میروند. در شهر ما اما، کافیست سری به بعضی ساختمانهای اداری بزنی، مردگانی را میبینی که هنوز نفس میکشند، اما روحشان سالهاست استعفا داده! یکیشان گفت: «ما در حال تدوین سند راهبردی هستیم»، نه برای توسعه، برای توجیه اینکه چرا هیچ کاری نکردهاند!
در کودکی فکر میکردم مردگان در گورستاناند، حالا میدانم برخیشان پشت میزهای مدیریتاند، برخی در جلسات بیپایان، و برخی دیگر در صف بودجه و اعتبارات! نه میشنوند، نه میبینند، فقط گاهی لبخند میزنند، آن هم وقتی تقصیر را با موفقیت «گردن دیگری» میاندازند!
یکی از مدیران گفت باید از مدل توسعهی «آمارتیاسن» استفاده کنیم، گفتم: «میدونی کیه؟» گفت: «عضو شورای شهر لندن!»!
جهت اطلاع شما، آمارتیاسن، اقتصاددان هندی و برنده نوبل اقتصاد، مفهوم «توسعه به مثابه آزادی» را مطرح کرد اما اینجا آزادی یعنی اینکه خبرنگار اگر از نابسامانیها بنویسد، تهدید به اخراج شود، آزادی یعنی نخبگان بهجای دعوت به همکاری، دعوت به سکوت شوند، و توسعه؟ فقط در پاورپوینتها زنده است.
در شهر ما، توسعه مثل مهمانیایست که همه دعوت شدهاند، ولی هیچکس نمیداند کجاست! یکی میگوید مقصر وزارتخانه است، دیگری میگوید مردم باید مطالبهگر باشند و مردم؟ دنبال جای پارکاند! اگر هم مطالبهگر شوند، بهشان تهمت زده میشود: «منافع شخصی»!
در روز مردگان، مردم شمع روشن میکنند، من هم امروز شمعی روشن کردم، نه برای مادربزرگم، بلکه برای پروژهای که از سال ۹۲ هنوز در مرحلهی «از سرگیری» است.
و البته، مدیران خوب هم داریم، نخبگان هم کم نیستند، کسانی که بیشتر از وظایف ذاتیشان کار میکنند، اما برخی نمایندگان مجلس ترجیح میدهند افراد کندذهن را کنار خود داشته باشند! کسانی که حتی نمیدانند وظایفشان چیست، یا اینکه دخالت در عزل و نصب معاون اداره خلاف قانون است و حق دیگران را ضایع میکند.
امروز، در کنار مردگان زنده، یاد مردگان واقعی هم افتادم مثل عفیف البهنسی، تاریخنگار هنر سوری که ۲۳ موزه ساخت و ۷۰ کتاب نوشت، یا پیتر دِبای، فیزیکدان هلندی که طول دبی در فیزیک پلاسما به نامش است، اگر اینها در شهر ما بودند، احتمالاً بساطفروش میشدند یا در صف مرغ میماندند.
و امروز زادروز شاهرخ خان هم هست، پادشاه بالیوود! اگر اینجا بود، احتمالاً در صف مجوز ساخت فیلمی دربارهی پروژههای نیمهتمام و نصف و نیمه گیر میکرد.
و البته زادروز خواجه نصیرالدین طوسی هم هست. حکیم، فیلسوف، ریاضیدان و متکلم شیعه. اگر امروز زنده بود، شاید بهجای «اخلاق ناصری»، مشغول تنظیم آییننامهی فضای سبز شهری میشد. یا در جلسهای گیر میافتاد که کسی با افتخار میگفت: «ما در حال تدوین سند راهبردی هستیم.»
شاید روز مردگان فرصتی باشد برای زنده کردن آنهایی که هنوز زندهاند، اما فراموش شدهاند. شاید وقت آن رسیده که به جای شمع، چراغی روشن کنیم. نه برای مردگان، بلکه برای نخبگانی که هنوز امیدی دارند، اگر کسی صدایشان را بشنود.