کد خبر: ۱۱۳۴۵۵
تاریخ انتشار: ۱۴ آبان ۱۴۰۴ - ۱۳:۰۶

مسجدسلیمان و لالی در گذر تاریخ

شوشان ـ بهداروند مرداسی :

طلای سیاهی که عاقبت هم بلای جان ایل شد. و بیش از آنچه که از رهگذر این تمدن و تکنولوژی پایدار  «ناپایدار» عاید ایل شود. فی الواقع به بهای بسیار شکننده و سنگینی جامعه بختیاری را مورد تاراج و تخطئه ی اقتصادی و فرهنگی قرار داد. درواقع شکل و شمایل این جامعه محنت زده عین جامعه ای شد. که از اصل خویش بریده و در پایان آن تراژدی غمناک به مراد دلشان هم نرسیدند.. نام محسن شهرت بهداروند متولد 1343 صادره از نفتون مسجدسلیمان؛ آنچه در صفحه نخست شناسنامه ام ثبت گردیده؛ همین مشخصات می باشد. پدر شرکت نفتی؛ ولی بیش از آنکه یک شرکت نفتی باشد. با تمام وجود به ایل و عشیره خویش تعلق خاطر داشت. از دوران کودکی تا قبل از ورود به دبستان جز پاره پی از خاطرات نیم بند و خوابواره های مبهم چیزی بیاد ندارم. اما گمان نمی کنم؛ دوران سختی بوده باشد. اما چون بر مظلومیت زادگاهم باور دارم ‌؛ چون بر جور و جباریت دشمنان قوم خویش ایمان دارم. لذا برای خود این را حق طبیعی و انکار ناپذیری میدانم؛ تا در این نوشتار؛ چشم دلم؛ رو به مردمان دیار محنت زده ام باشد. همگی می‌دانیم؛ که نقطه عطف شکل گیری ساختار  اصلی مسجدسلیمان و لالی بی تردید با بستن نطفه شرکت در این مناطق بود. بعبارتی؛ پیدایش نفت انقلاب ویرانگری؛ که ارکان اساسی و ساختار سیاسی ‌و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی این جامعه را دگرگون ساخت. اولین چاه نفت خاورمیانه در مسجدسلیمان مورد حفاری و بهره برداری قرار گرفت. و ساختمان  «توسعه در توسعه نیافتگی  غیر پایدار» در این مناطق کلید خورد. ابتدا با خرید بخش هایی از زمین های منطقه توسط شرکت نفت طعم سودهای کاذب ناشی از این سودا گری زیر دندان مالکان بومی نشست. و پس از استقرار شرکت و تجهیز پایگاه های مربوط به کمپانی استعمار انگلیس در این دو مناطق و ایجاد فرودگاه‌ها و بیمارستان های مجهز و ساخت منازل سازمانی و گسترش امکانات رفاهی؛ اعم از باشگاه ها؛ سینماها؛ پارک ها؛ اتوبوس رانی؛ گلف.. میدان های تنیس و استخر؛ تلفن؛ گاز؛ برق‌؛ و یک توسعه مدنی نیم بند؛ که همه این نشانه های تمدن؛ مهمان هایی بودند که با رفتن عاملان این امکانات؛ از این سرزمین رخت بر بستند و نابود شدند. متاسفانه عده زیادی از همشهریان جان خود را در این جاده های پر خطر از دست می دهند و دچار آسیب های جبران ناپذیری می شوند. فرودگاهایی که گاهی اوقات دچار ترافیک می شدند و بیمارستان های مجهزی که در آن  زمان برابری می کرد با بهترین بیمارستان های لندن مدارس مختلف و منازل شیک سازمانی  آنهم داده هایی که بلاعوض نبودند با بخل تمام با رفتن عاملان پس گرفته شدند. امروز فرودگاه های مذکور محل چرای حیوانات و احشام اهالی شده و یا به شکل یک اثر باستانی در آمده اند. و بیش از آنچه که از رهگذر این تمدن و تکنولوژی ها عاید ایل شود. فی الواقع به بهای بسیار شکننده ای این دو مناطق را مورد تاراج خود قرار داد. بواقع شکل و شمایل این دو منطقه  «مسجدسلیمان و لالی عنبل» عین جامعه ای شد ‌؛ که از اصل خود بریده و به مراد دل نرسیدند. پس از اتمام کار شرکت نفت و رفتن انگلیسی ها از این دو منطقه  «خصوصا» عنبل گویی هرگز منطقه ای بدین نام در استان خوزستان و در اطلس جغرافیایی ما وجود نداشته است و اهالی این منطقه ناگزیر اکثرا به دیگر شهرهای خوزستان مهاجرت کرده اند در حالیکه بهترین  «نمک صنعتی و خوراکی» در این منطقه موجود بوده که اگر به تولید انبوه برسد می توان به خارج از استان صادر کرد. لالی در سال 1948 میلادی تحت عملیات اکتشافی و حفاری شرکت نفت قرار گرفت در این منطقه تا سال 1342 شمسی 15 حلقه چاه نفتی حفر شده بود. که محصول روزانه آن 32 هزار بشکه بود. در سال 1966 میلادی نفت تولیدی از چاه های مسجدسلیمان و لالی 15/5  میلیون بشکه بود. اما وقتی شرکت نفت  «جل پلاس» خود را جمع کرد و رفت؛ نتیجه اش برای مردمان آن سرزمین چه بود. گویش ساکنان دستخوش عوارض مختلفی گشت که عارضه  «التقاط» یکی از آنها بود. ‌از پوشش های بومی و ملی و قومی خود فاصله گرفتند. و آنچه از مردمان ما در آن بحبوحه گم گور شد بسیار است و نمی توان در یک مقاله و ده مقاله به آن پرداخت. پشت سر خاطراتی که از صدها نسل باقی مانده بود.  «یو رودخونه طلاهه؛ زه ملک ایما ادراهه؛ اوس ابوهه لیره؛ اما صاحب ای  او ؛ زه تشنگی وا بمیره» هنوز هم تب تاب این مهاجرت های بی هدف در این دو شهر فرو ننشسته است. و باید دید که نسل های بعدی گذشتگان خود را چگونه به مسلخ محاکمه و مجازات می برند. وقتی که دیگر متعلق به آن سرزمین نیستی؛ و در غربت بی کسی ذره ذره جان بدهی... آری حق داریم که برای یک ذره از این خاک از دست رفته جان بنهیم؛ و می ارزد که در این اندوه آسمانی؛ حتی مرده باشیم... اگر چه هنوز زنده ایم و حیران و سرگردان به پشت سر می نگریم.... 

نظرات بینندگان