امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان ـ لفته منصوری :
امروز در سوگ مردی مینویسم که نامش با کار و فروتنی معنا مییافت، نه با گفتار و خودنمایی؛ *غلامرضا استاد*، معاون بهرهبرداری دهه هشتاد شرکت برق منطقهای خوزستان، مدیری که مسئولیتی سنگین بر دوش داشت، اما هرگز سنگینیاش را بر دوش دیگران نگذاشت.
غلامرضا استاد، برادر شهید و فرزند شهید بود، اما این شرف را بر زبان نمیآورد. در او، تبار ایمان با وقار و خویشتنداری درآمیخته بود. نه در پی عنوان بود و نه در جستوجوی دیدهشدن. او از آن دست مدیرانی بود که در *هیاهوی روزگار، چراغ خدمت را در سکوت روشن نگه میدارند.*
من از سال ۱۳۸۲ تا ۱۳۹۱ در کنار او، بهعنوان مدیر روابط عمومی شرکت برق منطقهای خوزستان، شاهد این زیست نجیبانه بودم. میدیدم که چگونه *مسئلهها را بیهیاهو حل میکرد، با حوصله گوش میداد، و با تدبیر تصمیم میگرفت.* هیچگاه ندیدم که کار را به تأخیر اندازد یا سخنی برای خود بگوید. او مصداق همان «مدیر بیادعا» بود که حضورش امنیت میآورد و نبودنش خلأیی عمیق.
سرطان کبد جسم او را فرسود، اما نتوانست روح بزرگ و آرامش درونیاش را به زانو درآورد. او تا واپسین روزها با همان *چهره آرام و نجیب،* رنج را تاب آورد و وقار خویش را حفظ کرد؛ چهرهای که نشانی از رضایت درونی و ایمان عمیق داشت.
اکنون که دفتر خاطرات را ورق میزنم، آهی از ژرفای دل برمیخیزد؛ آهی از حسرتِ ندانستنِ قدر انسانهایی که در گمنامی، ستونهای سازمان و اخلاق حرفهای بودند. غلامرضا استاد رفت، اما میراث او، یعنی *اخلاقِ کار، آرامشِ در تصمیم، و ایمانِ در خدمت،* همچنان بر ذهن و ضمیر همکارانش سایه انداخته است.
و چه معنادار است که امروز، در سالروز شهادت بانوی بزرگ اسلام، حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها، یاد مردی را گرامی داریم که چون او، بیادعا زیست و در سکوت، ماندگار شد.
باشد که از نام او بیاموزیم و قدرِ *استادانِ زندگیمان را در زمان حیاتشان بدانیم؛*
پیش از آنکه دیر شود، پیش از آنکه سکوت، جای صدا را بگیرد.
فروتنی را پاس بداریم و مهربانی را در رفتار خود جاری کنیم؛
که جهان به انسانهایی از تبار *غلامرضا استاد* بیشتر نیاز دارد،
آنان که استادی را در کردار میجویند، نه در گفتار.
از ساعت ۱۳ تا ۱۵، در شرکت برق منطقهای خوزستان، همکاران و دوستدارانش به سوگ خواهند نشست؛
اما حقیقت آن است که *غلامرضا استاد خاموش شد، نه فراموش.*