کد خبر: ۱۱۳۴۸۱
تاریخ انتشار: ۱۷ آبان ۱۴۰۴ - ۲۱:۴۳

مرگ اندیشی تجربه‌گرا و خردمندانه

شوشان ـ محمدجعفر محمدزاده :

در آموزه‌های دینی، خرد و عقل، اگرچه موهبتی الهی‌اند، باید در خدمت ایمان و اخلاق و رستگاری انسان قرار گیرند. جهان گذرگاه است نه قرارگاه؛ و مسیر بهشت و جهنم از همین دنیا آغاز می‌شود.
امیرالمؤمنین علی(ع) در خطبۀ ۱۷۳ نهج‌البلاغه می‌فرماید:
*«بدانید این جهان که شما آرزوی آن را دارید و بدان روی می‌آرید و شما را به خشم می‌آرد و خشنود می‌دارد، نه خانۀ شماست و نه جایگاهی که برای آن آفریده شده‌اید و بدان فراخوانده شده‌اید.»*

در همین معنا، فردوسی با بهره‌گیری از گفت‌وگوی زال با دانایان دربار منوچهر، حقیقت این جهان فانی را چنین می‌سراید:

 *دگر شارستان بر سر کوهسار*
*سرای درنگ است و جای شمار*
*همین خارستان چون سرای سپنج*
*که هم ناز و گنج است و هم درد و رنج*
*همه رنج ما مانده با خارستان*
*گذر کرد باید سوی شارستان*


در خطبۀ ۴۲ نیز امام علی(ع) میان «روز کار» و «روز شمار» تمایز می‌نهد و می‌فرماید:
*«همانا امروز، روزِ کار است و روزِ شمار نیست، و فردا روزِ شمار است و کسی را مجالِ کار نخواهد بود.»*
این سخن همان حقیقتی است که فردوسی چنین بیانش می‌کند:

 *نخستینت فکرت، پسینت شمار*
*تو مر خویشتن را به بازی مدار*

در نگاه فردوسی، مرگ یکی از پیچیده‌ترین و در عین حال روشنگرترین جلوه‌های هستی است. مرگ‌اندیشی او هم تجربه‌گراست و هم اندیشورانه؛ گویی خود ناظر مرگِ از نخستین انسان و شهریار تا زمانۀ خود بوده است و از فرجام کار آگاه. از این‌رو سخنش از مرگ، نه تنها شاعرانه، که حکیمانه و خداباور است:

*چنین است رسمِ سرای سپنج*
*یکی روتن آسان و دیگر به رنج*
*بر این و بر آن روز هم بگذرد*
*خردمند مردم چرا غم خورد؟*
*چه پرهیزی از تیزچنگ اژدها*
*که گر ز آهنی، زو نیابی رها*
*همه کارهای جهان را در است*
*مگر مرگ را کان دَرِ دیگر است*

در خطبۀ ۱۹۰ نهج‌البلاغه آمده است: *«شما در گروِ آنید که از پیش خریده‌اند و پاداش آن را خواهید گرفت.»*
و فردوسی نیز می‌گوید:

*چو در گور تنگ استوارت کنند*
*همه نیک و بد در کنارت کنند*

سخنی از پیشوایان دین است که مردم خوابیدگانند و چون بمیرند از خواب برخیزند، *الناس نیام فاذا ماتوا انتبهوا* در همین معنی است که حکیم فردوسی می‌گوید:

*و دیگر که گیتی فسانه‌ست و باد*
*چو خوابی که بیننده دارد به یاد*
*چو بیدار گردد ببیند به چشم*
*اگر نیکویی دید اگر درد و خشم*

در نهایت، همان‌گونه که در آموزه‌های دین فروغ توحید، عدالت و عقلانیت است، شاهنامۀ فردوسی نیز آینۀ دادگری، خردورزی و ایمان به حقیقت است.
شاهنامه، کتابی برای شناخت خود، شناخت جهان، و شناخت راهی است که انسان را از خارستان رنج به شارستانِ آرامش می‌رساند.

✍️ *محمدجعفر محمدزاده*
چکیده و تأملی بر سی‌وچهارمین شب شاهنامه‌

نظرات بینندگان