در این نوشتار,قصد تبیین اجزا ,مختصات و ابعاد مقوله غیبت را نداریم لیکن از نظر گاهی متفاوت به غیبت و غیبت کردن در جامعه ایرانی نظری افکنده ایم .غیبت کردن به معنی نقل بدیهای یک فرد در جمعی که او در آن حضور ندارد به کار میرود. اصطلاح دیگری که معادل این معنای غیبت است، پشت سر کسی بدگویی کردن یا پشت سر کسی حرف زدن می باشد که غیبت نام میگیرد که اولاً, آن فرد از شنیدنش ناراحت شود، و دوم آن که آن حرف راست باشد. اگر آن چه که پشت سر فردی گفته شده، راست نباشد، بهتان و تهمت می باشد.از منظر دین، غیبت کردن به معنای اخیر آن، گناه شمرده میشودیکی از راه های جلوگیری از غیبت منع کردن از آن, به هنگام شنیدنش می باشد. زیرا اگر غیبت کننده را از عملش منع ننمایند غیبت کننده حریص می گردد و عملش را در مجالس دیگر تکرار می کند.این مقوله در فرهنگ ما ایرانیها ,انچنان ریشه دار است که سعدی نیز به اهمیتش پی برده و پیرامونش سخن سرایی کرده است یا در متون دینی و فقهی ,گزاره های متعددی را پیرامون حرمت یا جواز غیبت مشاهده میکنیم همچنان که سعدی نیز ,جایی غیبت را روا و جایی دیگر,ممنوع اعلام کرده است!
اساسا در مورد غیبت و مختصات آن ,متون و مکتوبات فراوانی وجود دارد که به خوبی به اثرات ,موارد حرمت ,موارد جواز و اثرات اجتماعی و مجازات شرعی آن پرداخته شده لیکن هیچ گاه , دلایل وفور غیبت در یک جامعه و قلت آن در جامعه دیگر پرداخته نشده است.بنابراین ,اولین پرسشی که با طرح این گزاره در ذهن انسان پرسشگر,شکل میگیرد این است که چرا در بعضی از جوامع(مشابه ایران)علیرغم مناهی فراوانی که پیرامون غیبت و غیبت کردن وجود دارد هنوز بازارش پر رونق است؟!اگر چه معتقدیم که غیبت در هیچ جمع یا اجتماعی,به صفر نخواهد رسید.
اگر به مفاهیم و تعاریفی که از غیبت ارائه شده است توجه کنیم با یک گزاره جدی روبرو میشویم "عدم حضور فرد"پشت سر فرد"جایی که فرد نیست " و از این دست گزاره ها..به خوبی مشخص است که فرد غیبت کننده ,به دلیلی ؛در غیبت و عدم حضور فرد ,به ذکر عیوب او می پردازد و اساسا, اگر خود فرد وجود داشته باشد واژه غیبت ,تغییر نام داده و به انتقاد یا ایراد و در بعضی موارد به تخریب فرد در حضور دیگران مبدل می شود.لذا کلید واژه بحث ما ,همان ترس و بیمی است که از وجود و حضور فرد در جمع و در هنگام اظهار عیبش در افراد وجود دارد.با این اوصاف ,با گزاره دومی به نام بیم و ترس مواجه می شویم.چرا از ذکر عیوب افراد در حضورشان می ترسیم؟چرا جرات ذکر ان را نداریم؟
البته دلایل متعددی برای این رفتار وجود دارد که جهانشمول است یعنی شرم حضور,خجالت ,تعارفات بیهوده و گاهی هم اندک ترسی ,موجب بروز این رفتار(غیبت) می شود اما انچه که ما (ایرانیها و شرق نشینها)را از سایر جوامع و عمدتا غربی متمایز می کند و در صد این رفتار را در ما بالا می برد اموزشهای غیر مستقیمی است که در طول زندگی و در فرایند جامعه پذیری به ما داده می شود.یعنی هیچ گاه و یا به ندرت ,شاهد انتقاد صریح از رفتار و یا کردار و یا اظهار عیب فردی در حضور خودش بوده ایم و عموما این مقولات را در غیاب فرد اموخته ایم و در ما نهادینه شده است.لذا تفاوت معنا داری که در ما و سایر جوامع دیده می شود در ان وجه ذاتی(وجودی) فعل غیبت کردن نیست بلکه در اموزشهایی است که دریافت کرده ایم.
به همین دلیل ,غیبت کردن نیز در جامعه ما ,جایگزین انتقاد شده است و و عموما یاد نگرفته ایم که از دوست ,همکار,رئیس اداره و در سطوح بالاتر از دولت مردان انتقاد کنیم و همیشه به غیبت کردن(به معنای عام) را به انتقاد صریح ترجیح داده ایم.اگر چه دقت در اشعار سعدی نیز می تواند پنجره دیگری در نظر گاه ما بگشاید که در مقالی دیگر قابل بررسی می باشد اما در مقالی کوتاه باید گفت که ,چرا سعدی گفته غیبت از پادشاه و پرده در ,رواست ؟
شاید هزینه ای انتقاد ,بسیار کمتر از غیبت بوده است!