امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان - منوچهر برون :
در روزگار بحران منابع و فرسایش خاک و معنا، گاه بازگشت به طبیعت نهتنها یک انتخاب، که ضرورتی حیاتی است. اینجاست که بلوط، این میوهی خاموش کوه و جنگل، دوباره سخن میگوید. نه به زبان واژهها، که به زبان معیشت، تغذیه و امید.
در دل جنگلهای انبوه زاگرس، جایی که سایهی درختان بلوط هنوز بر جان مردم افتاده، روایت تازهای در حال شکلگیری است؛ روایتی از آشتی انسان و طبیعت، از دوباره معنا دادن به "نان" و از پیوند دوبارهی سفرهی مردم با خاک بومیشان.
بلوط، سالها در حافظهی تاریخی این سرزمین، نقشی فراتر از یک درخت داشته. در فرهنگ خوراکی بسیاری از مردمان کوهنشین، پودر شدهی میوهی آن جایگزین نان گندم میشده است؛ گاه از روی فقر، گاه از روی دانایی. امروز، در روزگار گرانی نان و وابستگی به واردات گندم، دوباره نگاهها به این گنج فراموششده برگشته است.
ایدهی استفاده از آرد بلوط در ترکیب با آرد گندم، در نگاه نخست شاید نوآورانه بهنظر برسد، اما در اصل بازگشتی است به دانشی کهن؛ دانشی که زیر خاکستر سالها بیتوجهی و بیبرنامگی مدفون شده بود. آرد بلوط نه تنها میتواند بخشی از نیاز به گندم وارداتی را کاهش دهد، بلکه به لحاظ تغذیهای، با ویژگیهای منحصر بهفرد خود، گامی مؤثر در بهبود سلامت عمومی جامعه خواهد بود.
اما در این میان، مسئله تنها جایگزینی گندم با بلوط نیست. آنچه اهمیت دارد، نوع نگاه به جنگل است. جنگل، دیگر تنها یک "منبع چوب" یا "منطقه حفاظتشده" نیست. باید به جنگل بهمثابه یک همزیست نگریست؛ عنصری از زیستبوم که اگر با مردم بهدرستی پیوند بخورد، نهتنها حفظ خواهد شد، که بالنده و مولد نیز خواهد گشت.
در این نگرش نو، مردم تنها حافظان جنگل نیستند، بلکه همکاران آنند. بهرهبرداری خردمندانه از میوهی بلوط، به جای قطع درختان و تخریب اکوسیستم، راهی است برای پیوند دادن حفاظت و بهرهبرداری. آرد بلوط، اگر بهدرستی فرآوری و وارد زنجیرهی اقتصادی شود، نهتنها مزهی سنت را به نان بازمیگرداند، که مزهی کرامت را نیز به سفرهها بازمیآورد.
توسعهای که ریشه در خاک داشته باشد، برگهایی سبزتر خواهد داد. اما چنین مسیری نیازمند برنامهریزی دقیق، نگاه علمی، مشارکت مردم بومی و حمایت نهادهای ملی است. در غیر این صورت، این جرقهی امید، همچون بسیاری از طرحهای ناپایدار، در سایهی بیتوجهی خاموش خواهد شد.
نان با طعم بلوط، تنها یک محصول نیست. استعارهای است از امکانی که میتوان بهسوی آن رفت: جامعهای که خود را از دل طبیعت باز میسازد؛ جنگلی که نه برای چوب، بلکه برای زندگی زنده میماند.