کد خبر: ۱۱۳۰۹۹
تاریخ انتشار: ۲۷ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۵۷
رجبعلی کرد

تغییر کافی نیست تحول لازم است

شوشان - رجبعلی کرد / کنشگر اصلاح طلب :
تغییر، تنها پدیده ثابت و غیر قابل اجتناب در جهان است. تنها تغییر است که تغییر نمی کند. به عبارتی دیگر، هرچیز در حال تغییر است و این تغییر، خود، یک واقعیت همیشگی است. این عبارات وواقعیتهای زندگی شخصی، اجتماعی، سیاسی و سازمانی فراخوانی است برای ما که بجای مقاومت در برابر تغییر، آن را بعنوان یک واقعیت بپذیریم و نه تنها با آن سازگار شویم بلکه فعالانه به استقبال آن برویم.اگر تغییر و تحول سازمانی را به هردلیلی نپذیریم ممکن است خساراتی زیاد و گاه،غیر قابل متوجه شرکت، سازمان و دولت شود.

جامعه ما نیاز شدید را برای تغییر در دیدگاه، نگرش سیاستها و سیاستگذاری ها و پیرو آن عملکرد حاکمیت داشت.در متون مدیریت گاهی این دو مفهوم تغییر و تحول را به یک معنا می دانند و بجای هم استفاده می شود و یا تغییر را همان تحول می دانند و برای تغییرات سازمانی هم از واژه تغییر و تحول سازمانی یاد می شود حال آنکه دامنه تحول وسیع تر و با معنایی مثبت تری دارد.

تحول به معنای دگرگونی اساسی و ریشه ای در یک پدیده، سیستم و سازمان است که منجر به تغییرات گسترده کیفی و ساختاری می شود.مردم ما به طرق مختلف به حاکمیت گفتند و میگویند که خواستار تغییرات اساسی و بنیادی در حکمرانی هستند. و حکمرانی باید بجای پاک کردن صورت مساله با روی گشاده به استقبال آن برود.

هرچه که حاکمیت حتی با نیت خیر خواهی برای مردم و به دلایل گوناگون به این پیام مردم روی خوش نشان نداد متاسفانه به همان اندازه هم حاکمیت و هم مردم روز خوش ندیدند و با بحرانها و گرفتاریها و مسایل و مشکلات گوناگون دست و پنجه نرم کردند و می کنند.اوج تغییر نگرش مردم وپیام تغییر در شیوه حکمرانی در دوم خرداد 1376 هویدا شد.

این زنگ تغییر اینقدر زیاد بود و شدت داشت که هیچ مسولی نمی توانست بگوید من صدای آن را نشنیدم.اگر حاکمیت با مردم همصدا می شد و این شور وشعور و حضور و مشارکت حماسی را بعنوان یک فرصت شگرف قلمداد می کرد و به آن باور داشت و آن مسیر اصلاحات ادامه می یافت این همه بحران نداشتیم و به این روز نمی افتادیم.

در همان چهار سال اول مقاومت ها در مقابل رییس جمهوری که در اوج محبوبیت بود شروع شد اما مردم فهیم کشورمان ناامید نشده و در انتخابات های بعدی نیز مشارکت خوبی داشتند.در انتخابات شوراها، مجلس ششم و دور بعدی ریاست جمهوری باز هم به اصلاحات رای داده و با صدای رسا می گفتند که خواستار تغییرات هستند و با حاکمین و نظام قهر نکردند و با این مشارکتهای پی در پی اقتدارهم بر خواست خود پای میفشردند و هم به اقتدار نظام افزودند.

همان گونه که مردم دل در گرو اصلاحات در درون نظام داشته و برای ایجاد تغییراتی که در شعارهای انتخاباتی مطرح می شد داشتند و برای این اصلاحات هزینه داده و لحظه شماری می کردند جریان رغیب نیز برای پایان دوره دوم رییس جمهور اصلاح طلب لحظه شماری کردند و با همه وجود از کاندیدای رغیب اصلاحات حمایت کرده و در آن دو دوره کرسی ریاست جمهوری را تصاحب کردند و همه دیدید و دیدیم که چه هزینه هایی را بر کشور تحمیل کرده و چگونه از آن کاندیدا روی گردان و پشیمان شدند. دوباره شاید هم علیرغم میل باطنی باز هم یک کانیدایی را تایید کردند که گرچه از نظر تشکیلاتی در اردوگاه اصلاح طلبان نبود اما چون کاندیدای اصلاح طلب دیگری نبود باز هم جریان خواهان تغییرات مسالمت آمیز یعنی اصلاح طلبان از دکتر روحانی حمایت کرده و باز هم مردم مایوس نشدند و دو دوره به ایشان رای دادند اما باز هم دیدیم که چقدر در مقابل برجام سنگ اندازی و فرصت سوزی شد.

پس از روحانی بود که دیگر مردم بشدت مایوس شدند و دگیر امید چندانی به اصلاح امور و ایجاد تغییرات نداشتند و با آن مشارکتهای پایین در انتخاب های دیگر و انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرده مرحوم شهید رییسی در یک رقابت سرد بعنوان رییس جمهور انتخاب شد و پس از حدود سه سال در حادثه ای دلخراش به رحمت ایزدی پیوست.از اینجا به بعد و باتوجه به اعتراضات شدید و پی در پی مردم و دوسه بحرانی که برای کشور ایجاد شد و فاصله ملت - دولت بیشتر از هر زمان دیگری شد که علت العلل آن بی توجهی و کم توجهی به رای و نظر مردم بود حاکمیت بشدت نیاز به حضور و مشارکت مردم داشت تا مقبولیت و اقتدارش زیر سوال نرود و در کمال تعجب یک فرد اصلاح طلب تمام عیار را تایید کرد اما دیگر دیر شده بود. مردم دیگر آن مردم سابق نبودند.

مردم دیگر از مشارکت کردن و به نتیجه نرسیدن خسته شدند و دیدیم که علیرغم تایید فردی اصلاح طلب در مرحله اول انتخابات مردم یک نه بزرگ به حاکمیت گفتند و این یک درس و پیامی بزرگ و صریح به حاکمیت بود.چرا با این تغییر رویه و عملکرد و تایید یک اصلاح طلب مردم آن چنان که انتظار می رفت مشارکت نکردند؟ چون به خواستهای مردم عمل نمی شد و تغییر قابل توجه در شیوه حکمرانی و رویه ها و ساختارها ایجاد نشد.باری،اگر آن انسجام دولت ملت قبلی بود اسراییل جرات و جسارت حمله گسترده به ایران را نداشت و اگر پس از حمله، مردم فهیم ما فارغ از اعتراض و گلایه هایی که به نظام داشتند و دارند انسجام و اتحاد خود را به منصه ظهور نمی گذاشتند این جنگ دامنه اش و خساراتش به این تعداد شهید و دوازده روز محدود نمی شد.

حال که سر بزنگاه و در مرحله بسیار حساس و بحرانی باردیگر، مردم عزم و اراده خود را برای حفظ تمامیت ارضی ایران عزیز و سربلند به رخ جهانیان کشیدند این نشانه ای از عزم پولادین و خرد جمعی و عمق فهم و بصیرت این مردم شریف است. مردمی که اینقدر فهم و شعور دارند که بین اختلافات و اعتراضات داخلی و سوء استفاده دشمن خارجی فرق قایل شوند و امید دشمن را ناامید کنند بطوریکه دوست و دشمن انگشت به دهن و حیرت زده شده اند خود می دانند که به چه کسی بعنوان رییس جمهورشان و یا وکیلشان رای دهند. این مردم حق دارند و داشتند که در ادوار گذشته هم کاندیدایشان همین دکتر پزشکیان باشد. چه فرقی بین پزشکیان دیروز و امروز بود که روزی رد صلاحیت شود و وقتی وضعیت قرمز می شود و عرصه تنگ تر می شود مورد تایید قرار می گیرد. این مردمی که در این مرحله حساس و در این ابر بحران قدرت تشخیص دادند و نظام را نجات دادند می توانند و باید در یک انتخابات رقابتی و تک مرحله ای کاندیدای خود را انتخاب کنند. باید اول اینکه کاندیدا یا کاندیداهای خود را در بین تایید شدگان ببینند دوم اینکه پس از رای دادن قدرت و اختیار این را داشته باشد که خواست و نظر مردم را عملی کند و حتی اگر محدودیت ها قانونی هم باشد بنا به خواست و افکار عمومی آن قانون یا قوانین عوض شوند.اینجاست که می گوییم تغییر دیگر جوابگو و اثر بخش نیست بلکه تحولی اساسی لازم است.

اینکه دکتر لاریجانی دبیرشورای امنیت ملی می شود و یا به چند چهره اصلاح طلب فرصت اظهار نظر در صدا و سیما داده می شود و یا تغییری از نظر ساختاری و تشکیلاتی در شورای امنیت ایجاد و شورای دفاع به ساختار نظام افزوده می شود کافی نیست.سطح توقع و انتظارات مردم با اندک تغییرات فاصله فاحش دارد.توجه به جمهوریت وایرانیت را نباید فقط در سردادن شعار ای ایران خلاصه کنند و بانام ایران نوحه سرایی کنند.

توجه به ملت، اشعار ملی، اسطوره های ملی،حاکمان عادل و کارآمد و جنگجویان و شجاعان ملی بعنوان سنبل آزادیخواهی و شهامت و شجاعت و حافظان این مرز و بوم و فرهیختگان و شاعران و ادیبان ملی باید در تار و پود این حکومت و ملت نهادینه شود.

آن زمان که از دیوار نویسی اشعار فردوسی بزرگ که عجم را با اشعارش زنده کرد جلوگیری کردند می بایست به فکر چنین روزهایی هم می بودند. سطح انتظارات و خواستهای مردم خیلی فراتر از این اقدامات قطره چکانی و تغییرات جزیی است. مردم تحول را خواستار هستند نه تغییرات جزیی. مردم انتظار دارند که رییس جمهور برای جمهور مردم تصمیم بگیرد و اختیارات بیشتری داشته باشد. به صراحت بگویم مردم رییس جمهوری نمی خواستند که این افراد اعضای کابینه اش باشند.

اما علیرغم مشارکت کم در انتخابات و علیرغم این همه تنگناهای سیاسی از یک طرف و ناترازیها و وضعیت بد اقتصادی از طرف دیگر، در مقابل دشمن خارجی ایستادند و ناکامش کردند، حال نوبت حاکمیت است که دست از این تغییرات جزیی و تاکتیکی بردارد و تصمیمی راهبردی بگیرد و تحولی جدی ایجاد کند.تحول در بینش ها و نگرش های سیاسی و تغییر نگاه در بعد جمهوریت نظام و پیرو آن تغییر درسیاستگذاریها و خط مشی گذاری ها و تغییر در ساختار و تشکیلات  که با این کار هم اقتدار نظام هم تمامیت ارضی کشور تضمین می شود و هم با آن تحولات اساسی شایسته سالاری و کارآمدی بر کشور حاکم می شود و کام مردم نیز شیرین می شود.

چنین باد                            

نظرات بینندگان