امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان - آرش مهمدی :
اخیراً در نمایشگاه دولت در خوزستان، همایشی با عنوان "توسعه خوزستان؛ فرصت ها و چالشها" برگزار شد. توسعه، واژهای است که همه به دنبال آن هستیم، اما شاید از خود نپرسیدهایم که کلید اصلی آن کجاست. در این یادداشت، به نقشی بنیادین خواهیم پرداخت که معمولاً نادیده گرفته میشود: نقش تحزب.
توسعه همهجانبه یک کشور، فرآیندی پیچیده و چند بعدی است که تنها به پیشرفتهای اقتصادی محدود نمیشود. در این میان، توسعه سیاسی بهعنوان یکی از ستونهای اصلی، نقشی حیاتی در پایداری و اثربخشی سایر ابعاد توسعه، از جمله توسعه اقتصادی و اجتماعی، ایفا میکند. تحول و تکامل نظام سیاسی، بهویژه از طریق نهادینه شدن تحزب، پیششرطی اساسی برای دستیابی به یک جامعه توسعهیافته و پویا است.
همانطور که فرانسیس فوکویاما، نظریهپرداز مطرح علوم سیاسی، میگوید، نهادهای سیاسی قوی، شرط اولیه توسعهیافتگی هستند و احزاب، یکی از مهمترین این نهادها محسوب میشوند. یکی از پارامترهای اساسی توسعه سیاسی، گسترش فعالیتهای حزبی و نهادینه شدن احزاب به عنوان بازیگران اصلی عرصه قدرت است. احزاب، با ایجاد بستری برای رقابت سالم، سازماندهی مطالبات عمومی و ارائه برنامههای مدون، به جایگاهی فراتر از صرفاً ابزاری برای رسیدن به قدرت دست مییابند و به موتور محرک توسعه تبدیل میشوند.
*تجارب بینالمللی: الگویی برای تحزب و توسعه*
بررسی مسیر توسعه در کشورهای تازه توسعهیافته نشان میدهد که گسترش تحزب، همواره همگام با پیشرفتهای کلان ملی بوده است. برای نمونه، کشورهای جنوب شرق آسیا مانند کره جنوبی و تایوان، نمونههای بارزی از این همبستگی هستند. در دهههای گذشته، این کشورها همزمان با رشد چشمگیر اقتصادی و صنعتی، شاهد تحکیم ساختار احزاب سیاسی خود بودند. احزاب در این کشورها بهتدریج از گروههای نخبهگرا به نهادهایی سازمانیافته با پایگاه اجتماعی گسترده تبدیل شدند. این فرآیند، نه تنها به ساماندهی رقابتهای سیاسی کمک کرد، بلکه با ارائه برنامههای توسعه ای بلندمدت، ثبات لازم برای سرمایهگذاری و رشد اقتصادی را نیز فراهم ساخت.
*تحزب، جایگزینی برای هویت های محدود*
برای نیل به توسعه، ضروری است که هویت حزبی جایگزین هویت های محدودکننده و تقسیمبندیهای مبتنی بر قومیت، منطقه و محله شود. این هویتهای محدود، در بسیاری از موارد به جای آنکه موجب همگرایی شوند، به تنشهای اجتماعی و سیاسی دامن میزنند و مانعی جدی در مسیر توسعه ملی ایجاد میکنند. احزاب، با ارائه یک گفتمان فراگیر و ملی، میتوانند هویت های منطقهای را در چارچوب یک هویت کلانتر و توسعهگرا ادغام کنند. این امر بهویژه در مناطق با تنوع قومی و محلی پررنگ، مانند استان خوزستان، اهمیت دوچندان مییابد. در چنین مناطقی، توسعهیافتگی پایدار مستلزم تمرکز بر گسترش تحزب و ارائه آموزشهای حزبی است.
در مجموع، اگرچه توسعه یک فرآیند چندوجهی است، اما میتوان با قاطعیت اظهار داشت که گسترش تحزب یکی از الزامات بنیادین برای رسیدن به آن است. به همین دلیل، نهادینه کردن فعالیتهای حزبی و حمایت از آن باید در دستور کار سیاستگذاران قرار گیرد تا بستر مناسب برای رشد و شکوفایی همهجانبه کشور فراهم آید. از این رو، چنانچه در سطوح استانی به دنبال تحقق توسعه پایدار هستیم، لازم است که نهادینه کردن تحزب و فعالیتهای تشکیلاتی را بهطور جدی در اولویت قرار دهیم تا با سازماندهی نیروهای اجتماعی و ارائه برنامههای منسجم، به اهداف توسعه ای دست یابیم.