امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان ـ منوچهر برون :
بازار گاهی شبیه فصلی از یک رمان است؛ پرهیاهو، پرکشمکش و همیشه در حال تغییر. این روزها، صحنه اصلی به حبوبات اختصاص یافته است؛ دانههایی کوچک، اما سرنوشتساز که در سکوت زمین میرویند و در هیاهوی بازار، قیمتشان دست به دست میشود.
هر سال با نزدیک شدن به شهریور، زمین سخاوتمند دهان باز میکند و محصول را به سفرهها هدیه میدهد. برداشت حبوبات از اواخر تابستان تا میانه پاییز، ضربآهنگی است که کشاورزی و بازار را هماهنگ میسازد. اما این هماهنگی همیشه یکدست نیست. سالی با خشکی آب، سالی با هجوم آفات، و سالی با سایه صادرات و واردات بر دوش عرضه و تقاضا.
کاهش اخیر قیمتها نشانهای از این توازن تازه است. لوبیای چیتی، که روزگاری بر قله نیممیلیونی ایستاده بود، اکنون فرود آمده و به حدود سیصد هزار تومان رسیده است؛ افتی چشمگیر که هم یادآور قدرت زمین و فصل برداشت است و هم بازتاب تصمیمهای اقتصادی. این سقوط قیمت نه تنها بر جیب مصرفکننده اثر گذاشته، بلکه بر روان بازار نیز آرامشی نسبی نشانده است.
اما ماجرا فقط به نمودار قیمت محدود نمیشود. پشت هر دانه حبوبه، داستانی از آب و خاک و دستهای پینهبسته کشاورز نهفته است. داستانی که به سادگی درگیر تصمیمهای کلان میشود؛ گاه ممنوعیت صادرات، گاه کسری واردات، و گاه کاهش تقاضا. هر کدام از این عوامل همچون بادی هستند که میتوانند شاخه بارور بازار را خم یا راست کنند.
نیاز سالانه کشور به حبوبات، نزدیک به هشتصد هزار تن است. یکسوم آن از آنسوی مرزها میآید، و دوسوم دیگر، میراث همین خاک است. این وابستگی دوسویه، همچون آیینهای است که نشان میدهد سرنوشت یک دانه کوچک چگونه با معادلات جهانی گره خورده است.
کاهش اخیر قیمتها شاید به ظاهر خبری خوش باشد، اما در عمق خود هشداری نیز دارد؛ هشداری که میگوید اقتصاد حبوبات همچنان شکننده است و تداوم آن به سیاستی پایدار، منابع آبی مطمئن و حمایت از تولیدکننده وابسته است.
در نهایت، حبوبات تنها غذایی ساده برای سفره نیستند؛ آنها شاخصی هستند از رابطه انسان با خاک، از فراز و فرود تصمیمهای اقتصادی، و از تابآوری طبیعت. هر دانه، شعری است خاموش که با داس کشاورز بریده میشود و با عدد و رقم در بازار ترجمه.