کد خبر: ۱۱۳۱۶۵
تاریخ انتشار: ۱۲ شهريور ۱۴۰۴ - ۲۲:۵۰
سید کاظم قریشی

چرا جشنواره تئاتر عربی سال‌هاست برگزار نمی‌شود؟

جشنواره تئاتر عربی «السلام» از سال ۱۴۰۰ تاکنون برگزار نشده است؛ جشنواره‌ای که تنها تریبون رسمی هنرمندان عرب ایران به شمار می‌رفت. در حالی‌که جشنواره‌های متعدد دیگری در خوزستان هر سال برگزار می‌شوند، این رویداد به‌دلیل بی‌توجهی نهادی، اختلافات مدیریتی و سکوت بخشی از جامعه هنری، در سکوتی سنگین فرو رفته است.

شوشان ـ سید کاظم قریشی :

جشنواره تئاتر عربی «السلام» از سال ۱۴۰۰ تاکنون برگزار نشده است؛ جشنواره‌ای که تنها تریبون رسمی هنرمندان عرب ایران به شمار می‌رفت. در حالی‌که جشنواره‌های متعدد دیگری در خوزستان هر سال برگزار می‌شوند، این رویداد به‌دلیل بی‌توجهی نهادی، اختلافات مدیریتی و سکوت بخشی از جامعه هنری، در سکوتی سنگین فرو رفته است.

جشنواره‌ها فقط چند روز نمایش و اجرا نیستند؛ آن‌ها فرصتی‌اند برای زنده نگه داشتن هنر، ادبیات و فرهنگ. در خوزستان، جشنواره تئاتر عربی «السلام» سال‌ها تنها تریبون رسمی هنرمندان عرب بود. اما از ۱۴۰۰ به بعد چراغ این جشنواره خاموش مانده است؛ چراغی که اگر روشن نشود، بخشی عمده‌ای از فعالیت‌های هنری و فرهنگی عرب‌های ایران در تاریکی خواهد ماند.

جشنواره تئاتر عربی نخستین‌بار در اوایل دهه ۸۰ شکل گرفت؛ پاسخی به نیاز جامعه هنری عرب برای دیده‌شدن در سطح ملی. هرچند در مقیاس کوچک برگزار می‌شد، اما رفته‌رفته توانست نسل تازه‌ای از کارگردانان، نمایشنامه‌نویسان و بازیگران عرب را به صحنه بیاورد. بسیاری از آثار تولیدشده در این جشنواره بعدها در جشنواره‌های استانی و حتی کشوری نیز مطرح شدند. «السلام» در عمل به مکانی برای گردهمایی هنرمندان عرب از شهرهای مختلف ـ از اهواز و سوسنگرد تا شوش و شادگان و خرمشهر ـ بدل شد و برای بسیاری از جوانان نخستین تجربه حضور جدی روی صحنه را رقم زد.

اما استمرار این رویداد همواره با چالش روبه‌رو بوده است. نبود حمایت پایدار، تغییرات مدیریتی و نگاه حاشیه‌ای نهادهای فرهنگی به هنر عربی، سبب شد که این جشنواره بارها در معرض تعلیق قرار گیرد. از سال ۱۴۰۰ اما دیگر به‌طور کامل متوقف شد؛ توقفی که حالا وارد چهارمین سال خود شده است.

بررسی دیدگاه‌های هنرمندان نشان می‌دهد سه عامل اصلی در توقف جشنواره نقش داشته است: بی‌میلی برخی مسئولان محلی، ابهام در مدیریت فرهنگی و سکوت و تشتت جامعه هنری. به گفته مریم طرفی، «فرماندار ما هیچ میلی به برگزاری جشنواره عربی ندارد.» این بی‌میلی به‌روشنی نشان می‌دهد که در سطح محلی، دغدغه‌های فرهنگی عرب‌ها در اولویت قرار ندارد. از سوی دیگر، تغییر مداوم مدیران ـ ازجمله تغییر سمت‌های آقای ساکی بین هویزه و دشت آزادگان ـ و نبود تصمیم قطعی در اداره کل ارشاد استان، جشنواره را بلاتکلیف گذاشته است.

بخش سوم اما به خود هنرمندان بازمی‌گردد. رضا حویزاوی با گلایه تأکید کرده است که بسیاری از فعالان هنگام تصمیم‌گیری ساکت‌اند و تنها بعد از جلسات یا پس از برگزاری نشست‌ها، مدعی حقوق خود می‌شوند. این سکوت و تشتت، نیروی مطالبه‌گری هنرمندان را تضعیف کرده و به مسئولان فرصت داده تا موضوع را به حاشیه برانند.

این تعلیق پیامدهای جدی به همراه داشته است. نخستین پیامد، قطع انتقال تجربه میان نسل‌هاست. بسیاری از بازیگران و کارگردانان جوان دیگر امکان حضور در فضایی رسمی و حرفه‌ای را ندارند. در نتیجه، شکافی میان نسل تازه و نسل باسابقه پدید آمده است. پیامد دوم، سقوط انگیزه‌هاست. هنرمندان باسابقه‌ای که سال‌ها انرژی خود را صرف این جشنواره کرده‌اند، اکنون احساس می‌کنند که تلاششان نادیده گرفته شده است. این فرسایش روانی به کاهش تولید آثار نمایشی عربی نیز منجر شده است.

پیامد سوم، حذف رسانه‌ای است. تا پیش از توقف، جشنواره فرصتی بود برای انعکاس صدای هنرمندان عرب در رسانه‌های محلی و ملی. امروز اما تئاتر عربی کمتر در رسانه‌ها بازتاب می‌یابد و در معرض فراموشی قرار گرفته است. پیامد چهارم، حاشیه‌نشینی فرهنگی مضاعف است. جامعه عرب ایران سال‌ها با چالش دیده‌نشدن مواجه بوده است. تعطیلی جشنواره در عمل این پیام را منتقل می‌کند که فرهنگ عربی در سیاست‌های رسمی جایگاهی ندارد.

نکته مهم این است که مشکل اصلی جشنواره کمبود بودجه یا امکانات فنی نیست. در همین سال‌ها جشنواره‌های متعدد دیگری در خوزستان برگزار شده است؛ از جشنواره‌های موسیقی گرفته تا نمایش‌های خیابانی و مذهبی. بنابراین، علت اصلی را باید در بی‌اعتنایی نهادی و نوعی نگاه مرکزگرایانه به فرهنگ جست‌وجو کرد. در این نگاه، تئاتر عربی یک «رویداد حاشیه‌ای» تلقی می‌شود و نه بخشی از سرمایه فرهنگی ملی.

راه‌حل‌ها چندان پیچیده نیستند. نخستین گام، تشکیل یک هیئت پیگیری رسمی متشکل از پنج تا هفت نفر از هنرمندان شناخته‌شده است تا مستقیماً با مدیرکل ارشاد استان وارد مذاکره شوند. دوم، گردش میزبانی جشنواره میان شهرهای عرب‌نشین مانند اهواز، سوسنگرد، شوش، آبادان و خرمشهر است تا هم عدالت فرهنگی رعایت شود و هم رقابت مثبت میان شهرها شکل گیرد. سوم، اختصاص ردیف بودجه پایدار در سطح استانی ضروری است تا جشنواره قربانی تغییر مدیران یا اختلافات محلی نشود.چهارم، مستندسازی و انتشار متون نمایشی عربی باید جدی گرفته شود تا چرخه تولید صرفاً به ایام جشنواره محدود نماند. و در نهایت، جشنواره باید بازاندیشی شود؛ نه فقط مکانی برای اجرای چند نمایش کوتاه، بلکه محفلی برای کارگاه‌های آموزشی، نشست‌های نقد و پژوهش و حمایت از اجرای مستمر آثار برگزیده.

جشنواره تئاتر عربی «السلام» تنها یک رویداد هنری نیست؛ بلکه نمادی است از حق فرهنگی یک جامعه. تعطیلی آن به معنای خاموش‌کردن صدایی است که سال‌ها تلاش کرده خود را در سپهر فرهنگی ایران به رسمیت بشناساند. خاموش ماندن این جشنواره، خاموشی بخشی از فرهنگ ملی ایران است.

اکنون زمان انتخاب فرا رسیده است: مسئولان می‌خواهند در تاریخ به‌عنوان خاموش‌کنندگان شعله تئاتر عربی شناخته شوند یا به‌عنوان کسانی که با شجاعت زمینه حیات دوباره آن را فراهم کردند؟ «السلام» چشم‌به‌راه تصمیمی است که آینده تئاتر عربی ایران را رقم خواهد زد.

نظرات بینندگان