کد خبر: ۱۱۳۱۶۹
تاریخ انتشار: ۱۲ شهريور ۱۴۰۴ - ۲۳:۳۳
راز آفرینش هستی

با الهام از شعر «روز هفتم»«و آنگاه تو را برای من آفرید

سیدابراهیم عبداله زاده

*در آغازِ خلقت، آن یگانهٔ هستی‌بخش، دست به کارِ آفرینش زد:*

*روز نخست، گوهری از نور برافروخت و نامش "خورشید" نهاد تا جهان را فروغ بخشد.*

*روز دوم، دلِ زمین را به شور آورد و "دریا" را از اشکِ شوقِ خویش پرورد، تا مرواریدِ وجود در اعماقش آرام گیرد.*

*روز سوم، نسیمی از سرایِ قدس دمید و "صدا" را در کالبدِ هستی دمید، تا هر ذره‌ای با بانگی شورانگیز، ثنایِ خالق گوید.*

*روز چهارم، جامه‌ای از الوانِ بهشت بر قامتِ هستی پوشانید و "رنگ‌ها" را نگاشت، تا چشمِ بیننده را به تماشا فرا خواند.*

*روز پنجم، از خاکِ حیات، پیکرِ "حیوانات" را نقش زد و به هر یک، جان و جنبش بخشید، تا بزمِ طبیعت را رونق افزاید.*

*روز ششم، برترین نگاره‌ی خویش را بر تابلویِ آفرینش ترسیم کرد و "انسان" را از گِلِ عشق سرشت، و او را تاجِ کرامت بخشید.*

*و چون روز هفتم رسید، خداوندِ جان و خرد، در اندیشه‌ی خویش فرو رفت و فرمود: "دیگر چه مانده است که نیافریده باشم، تا دلِ این انسانِ ناتمام را به کمال رسانم؟"*

*آنگاه، با دستی از نور و نگاهی از عشق، "تو" را برایِ او آفرید، تا آیینه‌ی تمام‌نمایِ مهرِ ایزدی باشی، و جهانِ او را از معنی لبریز سازی.*

🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆

*رازخلقت وجود از نگاه قرآن کریم*

🌻

*آیه های آفرینش جهان را می توان به سه دسته تقسیم کرد:*

١ -آیاتی که خلقت آسمان و زمین را در شش روز بیان کرده است :

(إن ربکم الله الذی خلق السموات و الأرض فی سته ایام.) اعراف/54 ؛یونس /3؛ هود/7 ؛حدید

٢ -آیاتی که آفرینش آسمان و زمین و آنچه که بین آنهاست را در شش روز عنوان کرده است:(الذی خلق السموات و الأرض و ما بینهما فی سته ایام.)

فرقان /59 ؛سجده /4 ؛ق / 38

٣- آیاتی که  مجموع آفرینش را در هشت روز گفته است : (قل أئنکم لتکفرون بالذی خلق الأرض فی یومین و تجعلون له اندادا ذلک رب العالمین. و جعل فیها رواسی من فوقها و بارک فیها و قدر فیها أقواتها فی اربعه أیام سواء للسائلین.ثم استوی إلی السماء و هی دخان فقال لها و للأرض ائتیا طوعا أو کرها قالتا أتینا طائعین. فقضاهن سبع سموات فی یومین و......)

فصلت /9-12

🍂

*در تفسیر نمونه دوران­های شش­گانه خلقت اینگونه تشریح شده است:*

١ - روزی که همه جهان بصورت توده گازی شکل بود که با گردش به دور خود از هم جدا گردید و کرات را تشکیل داد.

٢ -این کرات تدریجا بصورت توده مذاب و نورانی، و یا سرد و قابل سکونت در آمدند.

۳ -روز دیگر منظومه شمسی تشکیل یافت و زمین از خورشید جدا شد.

۴ -روز دیگر زمین سرد و آماده حیات گردید.

۵ -سپس گیاهان و درختان در زمین آشکار شدند.

۶ -سرانجام انسان­ها و حیوانات در روی زمین ظاهر گشتند.»

از مجموع بحث می توان به این نتیجه رسید که، آفرینش زمین و آسمان در شش دوران صورت گرفته است و این ادوار جهانی می­تواند شامل میلیونها یا میلیاردها سال باشد. بدین ترتیب با یافته های علمی که خلقت جهان را میلیاردها سال می دانند، تعارضی ایجاد نمی شود.

تعارض ظاهری آیات سوره فصلت با دیگر آیات

در هفت مورد، قرآن می فرماید خلقت آفرینش در شش روز بوده است، چهار مورد درباره آفرینش زمین و آسمان ( اعراف / 54، یونس / 3، هود / 7 و حدید / 4 ) ودر سه مورد آفرینش زمین و آسمان و آنچه میان آنهاست (فرقان / 59، سجده / 4 و ق / 38 ).

🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆

*خلقت جهان هستی از نگاه نهج البلاغه*

در نهج البلاغه حضرت على (علیه‌السلام)  در قسمتى از خطبه اول، درباره چگونگى خلقت جهان سخن گفته است. البته در خطبه‏ 90 و 202 نيز اشارۀ كوتاه به جريان خلقت نموده است. اما در خطبه اول مشروح­تر بيان شده است. بعد از اينكه به اجمال در مورد شناخت و نحوه خلقت خداوند سخن گفته است، در ادامه بطور تفصيل به خلقت جهان هستى توسط خداوند پرداخته و فرموده است:

« أنشأَ سبحانهَ فَتْقَ الأجواءِِ و شَقَّ الأرجاءِ و سَکائک الهوا.»

(سپس خدا طبقات فضا را شکافت و اطراف آن را باز کرد و هوای به آسمان و زمین راه یافته را آفرید.»

ترجمه: دشتی، محمد ،نهج البلاغه، موسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین، قم، 1383، ص / 21

فأجری فیها ماءً متلاطماً تیّارُهُ متراکماً زخّارُه حَمَله علی الریح العاصفةِ والزَّعزع القاصفة فأمرها بردِّهِ وسلَّطها علی شَدّهِ وقَرَنها إلی حَدِّه الهواءُ من تحتِها فَتِیقٌ والماءُ من فوقها رفیقٌ. )

در مرحله دوم آفرینش، آب را در این مجموعه که دارای شکاف­هایی بود جاری ساخت، آبی پرموج و پرتلاطم (اين نشان ميدهد كه انرژى جنبشى اين آب بسيار بالا بوده است. دليل حتمى آن هم بايد اين باشد كه اين آب بسيار داغ بوده و دماى آن به ميلياردها درجه مى رسيده است.) وچون آب دارای سنگینی و فشار است و اگر در فضای باز رها شود سرازیر می گردد، خدا ظرفی از طوفان­ها و تندبادها را در زیر آن آبها قرار داد تا نگذارد آبها از آن شکاف­ها سرازیر شود.

(دین پرور، همان، ص / 73)

و از (الهواء من تحتها فتیق والماء من فوقها دفیق) فهمیده می شود که مکان­ها و جایگاهایی در زیر آن آب وجود دارد، وباد را فرمان داده است آب را حفظ کند تا به آن مکانها برسد.

(ابن میثم بحرانی ،میثم بن علی ،شرح نهج البلاغه ابن میثم، مترجم :محمدی مقدم، قربانعلی، بنیاد پژوهش های اسلامی، چاپ سوم، مشهد ،1385، ج / 1، ص )

بعید نیست الفاظی مثل آب و باد وطوفان کنایه از موجوداتی شبیه آب و باد و هوایی که امروز ما می­بینیم می باشد.

(ثم انشا سبحانه ریحا اعتقم مهبها، و ادام مربها، و اعصف مجراها، وابعد منشاها، فامرها بتصفیق الماء الزخار، و اثاره موج البحار، فمخضته مخض السقاء، و عصفت به عصفها بالفضاء، ترد اوله علی اخره، و ساجیه علی مائره، حتی عب عبابه، و رمی بالزبد رکامه، فرفعه فی هواء منفتق ،و جو منفهق، فسوی منه سبع سموات. )

(سپس خدا طوفانی برانگیخت که آب را متلاطم ساخت و امواج آب را پی در پی درهم کوبید. طوفان بشدت وزید و از نقطه ای دور دوباره اغاز شد. سپس به طوفان امر کرد تا امواج دریاها رابه هر سو روان کند وبر هم کوبد و با همان شدت که در فضا وزیدن داشت بر امواج آب ها حمله ور گردد از اول آن بر می داشت و اخرش می ریخت و آبهای ساکن را به امواج سرکش برگرداند. تا آنجا که آبها روی هم قرار گرفتند و چون قله های بلند کوهها بالا امدند. امواج تند کف های برامده از آبها را در هوای باز و فضای گسترده بالا برد، که از آن هفت آسمان را پدید اورد. ) دشتی، همان

خداوند پس از تندباد اول، طوفانی دیگر ایجاد فرمود که دارای چهار ویژگی بود :

١- اعتقم مهبها : بادی که عقیم و نازا بود. نه ابری بود که به هم پیوندش دهد و باران ببارد و نه گلی که آن را بارور سازد. بلکه تنها ماموریتش به هم آمیختن آبهای متراکم بود.

٢- و ادام مربها : بادی که همراه و ملازم آب بود و از آن جدا نمی شد. وزش این بادها مداوم بود و لحظه ای قطع نمی­شد.

٣-و اعصف مجراها : بادی که جریانش بسیار قوی و پر قدرت بود و از نظر شدت باید در یک حالت مساوی و یکسان می بود.

۴-.و ابعد منشاها : بادی که از دوردستها می­وزید. زیرا درازی مسافت بر قدرت و سرعت آن می افزود.

(دین پرور، همان، ص / 74 و مکارم شیرازی، همان، ص / 138)

🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆

*در امتداد آفرینش، و در پهنای بیکرانِ هستی، شاعرانِ بزرگِ مامِ میهنمان، ایرانِ کهن، با جان و دل نگریسته‌اند و از رازِ وجود و عظمتِ "تو" سروده‌اند:*

---

*مولانا (جلال‌الدین محمد بلخی)، آن شمسِ تبریزِ سخن:*

مولانای جان، آن عارفِ شوریده که وجودش با عشق الهی در هم آمیخته بود، در وصفِ کمالِ هستی و غایتِ آفرینش می‌گوید:

> هر چیزی اندر جهان غایت اوست،

> جز ذاتِ حق که غایتِ هر غایت اوست.

*تفسیر:*

گویی مولانا می‌گوید که هر آنچه در این جهانِ پر رمز و راز آفریده شده، پایانی و غایتی دارد. اما در نهایت، آن ذاتِ حق است که غایتِ تمامی غایت‌هاست، و "تو" نیز، به عنوان نقطه‌ی اوج آفرینش، جلوه‌ای از این کمالِ بی‌نهایت هستی.

---

*حافظ (شمس‌الدین محمد حافظ شیرازی)، لسان‌الغیبِ شیراز:*

خواجه‌ی راز، حافظِ شیرین‌سخن، که با نگاهی عمیق به دلِ عشق و زیبایی می‌نگرد، وجودِ محبوب را چنان بی‌همتا می‌داند که می‌سراید:

> دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند *** گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

*تفسیر:*

حافظِ جان می‌خواهد بگوید   مراحل آفرینش و «عهد الست» چگونه است  که خداوند، عشق و محبت را در وجود انسان به ودیعه گذاشت . این عشق و مستی الهی، سرشت و ذات انسان را شکل داد و باعث شد تا انسان قابلیت تحمل «بار امانت» (عشق الهی) را داشته باشد، حتی بیشتر از آسمان و زمین

---

*سعدی (ابومحمد مشرف‌الدین مصلح بن عبدالله شیرازی)، استادِ سخنِ شیراز:*

شیخِ اجل، سعدیِ شیراز، با زبانِ شیرین و حکیمانه‌اش، از زیباییِ آفرینش و سرچشمه‌ی همه‌ی خوبی‌ها چنین می‌گوید:

> به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست

> عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

*تفسیر:*

سعدیِ بزرگ، رازِ شادمانیِ خود را در این می‌بیند که جهان از وجودِ "او" (خداوندِ متعال) خرم و پرنشاط است. او بر تمامِ عالم عاشق است، زیرا همه‌ی این زیبایی‌ها از "او" سرچشمه گرفته است. "تو" نیز، در این دریایِ بی‌کرانِ آفرینش، گوهری هستی که از همان منبعِ اصیلِ زیبایی و خرمی به وجود آمده‌ای.

---

*عطار (فریدالدین ابوحامد محمد عطار نیشابوری)، آن عارفِ واصل:*

عطارِ نیشابوری، آن مرغِ حق‌سخن که در منطق‌الطیرش به سویِ سیمرغِ حقیقت پرواز می‌کند، از سرّ و رمزِ آفرینشِ "تو" چنین می‌گوید:

> عطار نیشابوری

بدان خود را که هم تو جسم و جانی

به آخر در معانی لامکانی

بدان خود را که شمس از خادمین است

شده از آسمان شمع زمین است

بدان خود را که چرخ و کوکب و ماه

همه هستند خادم پیشت ای شاه

بدان خود را که مقصود الهی

بدرویشی توسالک پادشاهی

*تفسیر:*

این شعر عطار، انسان را به خودشناسی و درک مقام حقیقی خود فرا می‌خواند و به او می‌آموزد که با وجود جسمانی، دارای جوهری روحانی و «لامکان» است که به حق‌تعالی تعلق دارد. این شعر تأکید دارد که تمام کائنات از جمله خورشید، ماه و ستارگان در خدمت انسان کامل هستند و تنها با «درویشی» و سلوک عارفانه، انسان به مقام «پادشاهی الهی» دست می‌یابد

---

*خیام (غیاث‌الدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری)، حکیمِ نیشابور:*

خیام، آن اندیشمندِ بزرگ که در رباعیاتش به تأمل در هستی و جایگاه انسان می‌پردازد، نگاهی عمیق به عظمتِ آفرینش دارد:

اسرار اَزَل را نه تو دانی و نه من

وین حرفِ معمّا، نه تو خوانی و نه من

هست از پس پرده گفت‌وگوی من و تو

چون پرده برافتد، نه تو مانی و نه من

🔆

*تفسیر*

این رباعی یکی از زیباترین عبارات در بیان «وحدت وجود» در عرفان است. در مرحله‌ای از سلوک عرفانی، سالک به حدی از عشق و اتحاد با معشوق (خداوند) می‌رسد که تمام تمایزات دوگانگی از بین می‌رود و او خود را در معشوق می‌بیند و معشوق را در خود. در نهایت، هیچ تمایزی میان عاشق و معشوق باقی نمی‌ماند و «همه اوست» و «همه من اوست».

پایان

🌼پانوشت :

*"روز هفتم"  "وآنگاه تورا برای من آفريد."*

خداوند

روز اول آفتاب را آفريد،

روز دوم دريا،

روز سوم صدا را،

روز چهارم رنگها را،

روز پنجم حيوانات را،

روز ششم انسان را،

و روز هفتم

خداوند انديشيد ديگر

چه چيزی را

برای من نيافریده است،

و آنگاه تو را برای من آفريد...

*پل اِلوار (به فرانسوی: Paul Éluard) با نام اصلی اوژِن امیل پل گرَندِل (به فرانسوی: Eugène-Émile-Paul Grindel) (زاده ۱۴ دسامبر ۱۸۹۵ – درگذشته ۱۸ نوامبر ۱۹۵۲) شاعر، نویسنده، سیاستمدار و مبارز فرانسوی بود*

🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆

منابع ومآخذ:

١- قرآن کریم

۲- نهج البلاغه

۳-دیوان اشعار شعرای بزرگ

۴-سایت مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

۵-چگونگی و مراحل آفرینش جهان در قرآن و نهج البلاغه نوشته خانم زهرا سجادی

۵-بریده‌ای از کتاب غریبه آشنا اثر منیر مهریزی ٣٨٠

۶- مقاله اعجاز علمی قرآن در تفسیر نمونه  شبکه قرآن ومعارف سیما

نظرات بینندگان