کد خبر: ۱۱۳۲۰۰
تاریخ انتشار: ۲۴ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۷:۱۲
محمد نوری ممبینی

به یاد حاج مراد کمالی

به یاد حاج مراد کمالیشوشان - محمد نوری ممبینی فرزند سردارشهید حاج علی نوری ممبینی :

بهمن ماه سال ۹۱ اولین انتصابم در صنعت نفت اتفاق افتاد. همان روز بر روی تصویر حکمم یادداشتی پر از محبت آمد که زیر یادداشت نوشته بود مراد کمالی. حس خوبی بود که یک مدیر تراز اول به من که تازه ۲۷ سال داشتم اینگونه تبریک گفت.
خیلی مشتاق بودم از نزدیک ببینمش. 
دقیقا کمتر از یک هفته افتتاح نمایشگاه نفت بود، در سالن منتظر ورود وزیر بودم که شخصی بلند قامت صدا زد محمد، برگشتم به سمت صدا. آمد جلو بغلم کرد، گفت سال ۶۵ در جبهه حاجی به من گفت پسری داره به اسم محمد که دلش تنگش شده؛ هنوز نمیدونستم کیه اون فردی که بغلم کرد ولی خیلی حس آرامش بهم داد، که دیدم کسی صدا زد جناب کمالی..
اونجا بود که ارتباط آرامشم و یادداشتی که روی تصویر حکم زده بود رو متوجه شدم. حاجی همرزم پدرم بود..
از اون نقطه هر کاری داشتم با حاجی تماس میگرفتم و سریعا اجابت می‌شد.
گذشت و گذشت …
وقتی از مناطق نفتخیز رفت یکباره حس کردم پشتوانه خودم رو از دست دادم. خیلی دلم شکست چون هرجا حرفی از برادری، اجماع، تشکیلات، بسیج، کار جهادی و امثالهم بود، همه و همه قطعا پای مراد کمالی در میان بود.
رفت و من دوست داشتم باهاش برم. وقتی به نفت خزر رفت سریعا راه را برای رفتنم باز کرد ولی چون فهمیدم دنبال برگشت هست پای رفتن نداشتم. 
وقتی مجدد به مناطق نفتخیز برگشت همه احساس خوب به من برگشت چون میدانستم حاج مراد منشا برادری و خوبی بود اما دریغ که حال خوبمان طولی نکشید و بیماری‌اش شروع شد و ما لحظه به لحظه آب شدنش را دیدیم. 
در دوران بیماری گاهی اوقات روزی ۳ بار صحبت می‌کردیم. درد دلها داشت، از بی مهری ها گفت ولی آرزوی برادری داشت برای همه، از تفرقه و تفرقه افکنان بیذار بود.
حاجی مدیریت بر دلها کرد و دل ما را برد…

روحش با یاران شهیدش محشور باد

نظرات بینندگان