کد خبر: ۱۱۳۳۲۶
تاریخ انتشار: ۱۷ مهر ۱۴۰۴ - ۲۲:۳۴
لفته منصوری

بازگشت پرستوها؛ ایران در آیینه ترکمن‌صحرا

امروز، در شلمچه، جایی میان خاک و آسمان، میان اشک و شرف، به استقبال چهل‌وشش شهید گمنام رفتیم؛ مردانی از تبار نور که در عملیات‌های والفجر، بدر، خیبر و کربلا، جان خویش را فدای عزت این خاک کردند تا وطن بر قله‌ی جاودانگی بایستد. آنان بازگشتند، نه برای دفن، که برای بیداری؛ تا بگویند: ایران بر شانه‌ی ایمان و غیرت ایستاده است، نه بر خاک و فراموشی. پیکرهای مطهرشان از فکه، شرهانی، جزایر مجنون، شرق دجله و شلمچه، پس از سال‌ها غربت، به آغوش میهن بازگشتند. این‌بار، در کنار مردم خوزستان، قوم شریف ترکمن از دیار باد و اسب و آفتاب حضور یافت؛ مردمانی مؤمن از اهل سنت، وارثان صفا و غیرت، که راه دراز شمال تا جنوب را پیمودند تا در کنار آبادانی‌ها و خرمشهری‌های خون‌گرم، در استقبال از فرزندان جاوید وطن حضور یابند.

شوشان ـ لفته منصوری :

امروز، در شلمچه، جایی میان خاک و آسمان، میان اشک و شرف، به استقبال چهل‌وشش شهید گمنام رفتیم؛ مردانی از تبار نور که در عملیات‌های والفجر، بدر، خیبر و کربلا، جان خویش را فدای عزت این خاک کردند تا وطن بر قله‌ی جاودانگی بایستد.
آنان بازگشتند، نه برای دفن، که برای بیداری؛ تا بگویند: ایران بر شانه‌ی ایمان و غیرت ایستاده است، نه بر خاک و فراموشی.
پیکرهای مطهرشان از فکه، شرهانی، جزایر مجنون، شرق دجله و شلمچه، پس از سال‌ها غربت، به آغوش میهن بازگشتند. این‌بار، در کنار مردم خوزستان، قوم شریف ترکمن از دیار باد و اسب و آفتاب حضور یافت؛ مردمانی مؤمن از اهل سنت، وارثان صفا و غیرت، که راه دراز شمال تا جنوب را پیمودند تا در کنار آبادانی‌ها و خرمشهری‌های خون‌گرم، در استقبال از فرزندان جاوید وطن حضور یابند.
لباس‌هایشان چشم‌نواز بود: «دون»‌هایی بلند تا زانو، به رنگ‌های سرخ و سپید، و کلاه‌های «تلپک» از پوست گوسفند بر سر، که چون پرچم حرمت و وفاداری بر فراز چهره‌های آفتاب‌سوخته‌شان می‌درخشید.
در میان آنان، عبدالرسول یولمه، معلم بازنشسته و خوش‌برخورد ترکمن، پیش آمد و *کلاه و لباس پرافتخارش را بر تن من پوشاند.* در آن لحظه، شانه‌های ترکمن‌صحرا و خوزستان، در زیر یک پرچم، بار ایران را به دوش می‌کشیدند.
فضای شلمچه سرشار از نغمه‌های «لااله‌الاالله» و «الله‌اکبر» بود. صداها به هم پیوست، فریادها یکی شد و خاک مقدس شلمچه، دوباره بوی حماسه گرفت.
*قوم ترکمن در کنار آبادانی‌ها و خرمشهری‌های خون‌گرم و شرافتمند، دوشادوش یکدیگر ایستاده بودند؛ تجلی وحدت ملی در ساده‌ترین و صادق‌ترین شکلش.*
ایران، با همه رنگ‌ها و زبان‌ها و نغمه‌هایش، بر یک کوک می‌نوازد؛ کوک وطن، کوک ایمان. و در این نغمه، شهیدان همچون نت‌های جاودان، معنا می‌بخشند به تاریخ. آنان بی‌زبان اما گویا، در گوش جان ما زمزمه می‌کنند:
*«ما رفتیم تا ایمان و وحدت و وطن بماند.»*
آری، امروز شهیدان بازگشته‌اند تا از ما بپرسند:
آیا هنوز بر پیمان خویش پایدارید؟
آیا هنوز ایران را چون جان پاس می‌دارید؟
شلمچه، بار دیگر تفسیر «بازگشت» شد؛ بازگشت پرستوها، بازگشت ایمان، بازگشت وحدت.
و در میان آن همه اشک و شرف، من، با لباس ترکمنی بر تن، به ایرانی بودن خود بالیدم؛ به ایرانی که از ترکمن و بلوچ و لر و کرد و عرب و فارس و گیلک و مازنی و قشقایی و تات و تالشی‌اش، ریشه در خاک و جان شهید دارد.

 

بازگشت پرستوها؛ ایران در آیینه ترکمن‌صحرا

نظرات بینندگان