امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان ـ محمد شریفی :
می گویند: میرزا آقاسی ، صدراعظم محمد شاه قاجار، به حفر چاه و قنوات ، عشق و علاقه ای دیرین داشت، اگر تتمه ای بودجه و اعتبار در خزانه دولت باقی می ماند، آن را به حفر چاه اختصاص می داد، حسابی نان" چاه کَن" ها را توی روغن ورندیل(گوسفندی) انداخته بود، میرزا در سفر به کرمان، به منظور جبران بخشی از ستمی که آغا محمدخان در سرکوب و نابینا کردن مردم کرمان روا داشته بود، با اختصاص بودجه ای درخور دستور دادند که چندین حلقه چاه و قنات به منظور توسعه ی کشاورزی و عمران و آبادی حفر کنند۔ بعد از چند ماه میرزا به کرمان رفتند تا چاه ها و قنوات را افتتاح بکنند، اما هیچکدام از چاه ها به آب نرسیدند، میرزا از کوره در می رود و با عصابنیت روی یکی از پیمانکارها داد می زند که فلان شده ، چرا چاه ها به آب نرسیدند؟ مقنی پیری که آنجا نشسته بود، خیلی آرام گفت: چاه ها برای مردم کرمان به اب نرسیدند، و خیری نداشتند، اما برای کارگزاران و دولتیان در کرمان خیلی نان داشتند، حالا حکایت خانه ی مطبوعات استان خوزستان، اگر که برای خبرنگاران و اهالی قلم خیری نداشتند و برای مردم هم مطالبه گری نکردند، در عوض در توجیه شکرستان ، کاری کردند، کارستان۔۔دَمشان گرم۔
امابعد:
امروز که دهمین روز آذرماه ۱۴۰۴ است، خوزستان در غباری از دود و خاکستر نیزارهای شکرستان به سختی نفس میکشد. آسمان، که باید آبی باشد، به رنگ خاکستر درآمده و هر نسیمی، بوی تلخ نیزارهای سوخته را به حلقوم مردم بی نوا فرو می برد،کارون، سالهاست زیر بار شلاق صنایع نیشکر خمیده است؛ کارون را مثل شتر قربانی پارهپارهاش کردهاند و باز هم سیر نشدهاند.
و ما پنجره ها را بسته ایم تا خاکستر نیزارهای نیشکر به لرزۀ ریههای فرزندانمان نیفتد.
اما عجیبتر از دود، سکوت است. سکوت کسانی که باید زبان مردم باشند.
خانه مطبوعات، این مأمن قلم، دیروز در صف نخست جشنواره شکرستان ۱۴۰۴ با شکوهی شاهانه نشسته بودند. جشنوارهای در ستایش صنعتی که ریههای مردم را به خاکستر سپرده است.
آیا رسالت قلم، نشستن در صندلی مهمانان شکرستان است یا ایستادن کنار مردمی که زیر بار دود خم شدهاند؟
آیا خانه مطبوعات، خانه شکرستان شده است یا خانه مردم؟
نیشکر، اگر برکت است، باید نور بیافریند، نه سایه.
اما امروز سایهاش در کارون، در رودها، در آسمان و در جان مردم گسترده است.
و ما، همچنان میبینیم، همچنان مینویسیم، و روزی خواهد رسید که آنچه پنهان شده، روشن خواهد شد۔
تاریخ همه چیز را به دقت رصد و ثبت می کند