امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان ـ منوچهر برون :
وقتی ازدواج کم شود، فرزندآوری نیز بهناچار کاهش مییابد. امروز میانگین فاصله میان ازدواج تا تولد فرزند اول در کشور به ۴.۵ سال رسیده است؛ یعنی جوانی که در ۳۰ سالگی ازدواج میکند، نخستین فرزند خود را تقریباً در ۳۴ یا ۳۵ سالگی به دنیا میآورد. این تعویق اگرچه برای بسیاری انتخابی منطقی و ناشی از شرایط زندگی است، اما در مقیاس ملی، نشانه ورود تدریجی کشور به دورهٔ پیری جمعیت است؛ دورهای که در آن سالمندان بر جوانان پیشی میگیرند و توان اقتصادی جامعه تحلیل میرود.
اما چرا ازدواج کاهش یافته و چرا فرزندآوری به تأخیر افتاده است؟ پاسخ را باید در واقعیتهای زندگی روزمره جستوجو کرد: گرانی مسکن، تورم سنگین، اشتغال ناپایدار، هزینههای سنگین درمان و آموزش، استرس اقتصادی و تغییر سبک زندگی. امروز ازدواج و فرزندآوری تنها یک تصمیم خانوادگی نیست؛ تصمیمی اقتصادی، بلندمدت و همراه با محاسبه ریسک است. در شرایطی که آینده برای بسیاری از جوانان مبهم است، طبیعی است که ازدواج و تولد فرزند در اولویتهای بعدی قرار گیرد.
کاهش ازدواج و تأخیر فرزندآوری پیامدهای اجتماعی گستردهای دارد. جمعیتی که پیر میشود، پویایی خود را از دست میدهد. تولید و خلاقیت کاهش مییابد، هزینههای درمان افزایش پیدا میکند و ساختار اقتصادی ناچار میشود بار بیشتری بر دوش بکشد. هیچ کشوری بدون نیروی جوان نمیتواند مسیر توسعه را طی کند. از همین رو، سیاستهای جمعیتی باید از سطح شعار فراتر بروند و ریشه مشکلات را هدف قرار دهند.
افزایش جمعیت تنها زمانی ممکن است که مردم احساس امنیت اقتصادی کنند؛ زمانی که مسکن قابل تهیه باشد، شغل پایدار وجود داشته باشد، هزینههای درمان سبکتر شود و حمایتهای واقعی از خانوادهها صورت گیرد. پیش از آنکه از مردم بخواهیم جمعیت را افزایش دهند، باید آیندهای روشن در برابرشان قرار گیرد. جمعیت زمانی برکت است که امکان زیستی شایسته برای خانوادهها فراهم باشد.
در میان سخنرانیها، سیاستگذاریها و هشدارهای کارشناسان، یک حقیقت همچنان پابرجاست: هیچ سیاست جمعیتی بدون هماهنگی با زندگی واقعی مردم موفق نمیشود. هر ازدواجی که به تأخیر میافتد و هر فرزندی که دیرتر متولد میشود، انعکاسی است از نیاز جامعه به امنیت، ثبات و امید. جمعیت با عدد افزایش نمییابد؛ با امید افزایش مییابد.