کد خبر: ۱۱۳۶۶۲
تاریخ انتشار: ۱۹ آذر ۱۴۰۴ - ۱۴:۲۵
مجتبی نظاری

۷۹ سالگی پدر راک ایران؛ کورش یغمایی و افسانه گل یخ

شوشان - مجتبی نظاری

کورش یغمایی را نمی‌شود فقط یک خواننده یا آهنگساز دانست؛ او بخشی از حافظه موسیقی ایران است، صدایی که از دل تاریخ و غبارِ جاده‌های دور می‌رسد و در جان نسل‌ها می‌نشیند. نام او، بوی گیتارهای خیس از حسرت، رنگ «گل یخ» روی شیشه‌های بخار گرفته زمستان و نفس گرم راکی است که نخستین بار در ایران جوانه زد. هر بار که آهنگ‌هایش پخش می‌شود، انگار پنجره‌ای قدیمی دوباره باز می‌شود و نوری از گذشته تا امروز می‌تابد. او از همان آغاز، نه دنبال شهرت بود و نه هیاهو؛ یک هنرمند تمام‌قد بود که با سماجتی عاشقانه ایستاد تا صدای موسیقیِ مدرنِ ایران خاموش نشود.

کورش یغمایی و افسانه گل یخ

چندین سال پیش، پس از دیداری طولانی با فریدون خشنود، آهنگساز بزرگ، از او خواستم مرا به کورش یغمایی برساند؛ به امید آنکه شاید گفت‌وگویی با این هنرمند کم‌حرف اما بزرگ داشته باشم. چون یغمایی با هیچ رسانه‌ای مصاحبه نمی‌کرد، فکر کردم اگر خشنود واسطه شود شاید قبول کند. بالاخره شماره‌اش گرفته شد و خشنود گوشی را روی بلندگو گذاشت. آن لحظه همه آهنگ‌های یغمایی، در گوشم زنگ می‌زد. قلبم تند می‌تپید. بعد از احوالپرسی میان آن دو، خشنود به یغمایی گفت: «جوان روزنامه‌نگاری از اهواز آمده و می‌خواهد با شما گفتگو کند». گوشی به من داده شد. هول شده بودم؛ همه واژه‌ها از ذهنم گریخته بود. اما او با صدایی گرم - گرم‌تر از آفتاب اهواز - خوش‌آمد گفت و با مهربانی و حالتی خسته توضیح داد که حالش چندان خوب نیست و بهتر است گفت‌وگو را به وقتی دیگر بسپاریم. بعد آرام گفت: «ولی از اهواز برایم بگو...» و من، که کم‌کم بر اضطرابم غلبه کرده بودم، برایش از گرما، از کارون، از پل سفید، از مردم هنردوست و صمیمیت جنوب گفتم. همان ده دقیقه صحبت، برای من خاطره‌ای فراموش نشدنی شد.

در همان مکالمه کوتاه، با خوشحالی از سلامت او گفتم؛ چون چندی پیش خبر درگذشتش منتشر شده بود. پرسیدم داستان چه بود؟ و او با همان آرامش گفت: «یکی از بستگانم بیمار و در بیمارستان بستری بود. از آنجا که نام خانوادگی و ظاهرمان بسیار شبیه بود - با اینکه او خیلی مسن‌تر از من بود - وقتی از دنیا رفت، بیمارستان اشتباهاً خبر فوت مرا اعلام کرد. بی‌بی‌سی و صدای آمریکا هم بدون اینکه به خود زحمت دهند و خبر را پیگیری کنند، درگذشت من را گزارش کردند. پسر و برادرم در خارج از کشور، بسیار شوکه و ناراحت شده بودند». این روایتِ تلخ و عجیب، بخشی دیگر از زندگی هنرمندی است که حتی «خبر مرگش» هم داستان خودش را دارد.

در پایان مکالمه، به او گفتم بسیار خوشحالم که شما را زیر آسمان ایران داریم. شما هم می‌توانستید مانند خیلی از همکاران‌تان کشور را ترک کنید و در خارج از ایران فعالیت کنید اما ماندید. در اینجا یغمایی گفت: «هر هنرمندی باید تاریخ و هویتِ فرهنگی خودش را درک کند. باید حس هویت داشت. عشقی که به تاریخِ هنرِ ایران دارم را نمی‌توانم وصف کنم. هر چه داریم از موسیقی فولکوریک‌مان می‌آید؛ از هنری که سینه‌به‌سینه رسیده». همین جمله، جهان‌بینی یغمایی را خلاصه می‌کرد؛ هنرمندی که ایستاد تا موسیقی از ریشه جدا نشود.

امروز، سالروز تولد کورش یغمایی خواننده، آهنگساز، نوازنده و بنیان‌گذار موسیقی راک در ایران است. او ۱۲ آذر ۱۳۲۵ متولد شد و امروز ۷۹ ساله شد. کودکی‌اش با سنتور آغاز شد؛ ساز نخستین. اما بعد دل در گرو گیتاری گذاشت که تا همیشه آشنا و محبوبش بود. در نوجوانی، در هجده‌سالگی، گروه راک اینسترومنتال «راپچرز» را تشکیل داد؛ آغاز جدی راه او. همان روزها بود که به‌خاطر توانایی حیرت‌انگیزش در نوازندگی گیتار، لقب «پنجه طلایی» گرفت.

هم‌زمان با تحصیل در دانشگاه، آهنگسازی روی چند شعر از دوست و همکلاسی‌اش مهدی اخوان لنگرودی را شروع کرد. یکی از آن‌ها «گل یخ» بود؛ سرنوشتی که فقط برای یک ترانه اتفاق می‌افتد. «گل یخ» از مرزهای ایران گذشت و در کشورهای مختلف اجرا شد و هنوز هم شنیده می‌شود، مثل اولین روز.

پس از انقلاب، شانزده سال ممنوعیت، صدای او را خاموش کرد؛ اما این سکوت دوام نیاورد. در سال ۱۳۷۳ با آلبوم «سیب نقره‌ای» بازگشت؛ بازگشتی که شروع دوباره موسیقی مدرن ایران بود. بعد «ماه و پلنگ»، «کابوس»، «تفنگ دسته نقره» و موسیقی فیلم «گرگ‌های گرسنه» را ساخت؛ آن هم بدون استودیو و ابزارهای حرفه‌ای. تمام این آثار با کمترین امکانات و بیشترین عشق ساخته شد.

در سال ۲۰۱۰ میلادی، زمانی‌که ایوتن آلاپات کارشناس ارشد شرکت  Stones Throwبا موسیقی او آشنا شد، جهانی تازه به روی کارهای یغمایی باز شد. شرکت Now Again آلبوم «زنجیر خودت را بباف» را منتشر کرد؛ مجموعه‌ای از موسیقی‌دانان راک ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۴، که در آن فقط یک هنرمند از خاورمیانه حضور داشت: کورش یغمایی با قطعه «حجم خالی».

بر پایه همین پیشینه، او را «پدر راک ایران» نامیدند؛ لقبی که نه از روی تعارف، که از روی واقعیت انتخاب شد. سبکی را به ایران آورد و پروراند که پیش از آن نام و جایگاه مشخصی نداشت. نزدیکان او می‌گویند که یغمایی در سال ۱۴۰۲ از دنیای موسیقی خداحافظی کرده، اما در دل موسیقی ایران، هنوز کارهایی هست که باید انجام شود کارهایی که فقط او می‌توانست آغازشان کند.

 

نظرات بینندگان