امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان - مجید کلاه کج :
مقدمه: صدای تازه از ساختاری قدیمی؟
مصاحبه عباس عراقچی با فاکسنیوز در اواخر تیر ۱۴۰۴، برای ناظران جدی، صرفاً یک "خبر خارجی" نبود.
بلکه نقطه عطفی بود در بازتعریف رسمی از مواضع سیاسی ایران در آستانه دومین سال ریاستجمهوری دونالد ترامپ.
عباراتی که به زبان آمد، در تضاد یا فاصله با دههها شعار رسمی بود:
انکار هدف حذف اسرائیل از نقشه
نفی قصد ترور ترامپ
و تفسیری سمبلیک از شعار «مرگ بر آمریکا»
اما آیا این تغییر لحن، ناشی از درک جدید واقعیت بینالمللی است؟
یا فقط یک بازی دقیق در جنگ روایتها برای کنترل افکار عمومی داخلی و بینالمللی؟
پاسخ این سؤال، نیازمند عبور از سطح گفتار، و ورود به ساختار قدرت، منطق سیاست و رفتار منطقهای جمهوری اسلامی است.
*بخش اول:* آنچه عراقچی گفت، و آنچه شنیده شد
🔹 شعار مرگ بر آمریکا
> «ما هیچوقت نگفتیم میخواهیم آمریکا را نابود کنیم. این یک شعار سیاسی است نه دستور عملیاتی.»
🔹 حذف اسرائیل از نقشه
> «ما نگفتیم اسرائیل را میخواهیم از بین ببریم. ما گفتیم این رژیم مشروعیت ندارد و باید سرنوشت منطقه به دست ساکنان واقعی فلسطین تعیین شود.»
🔹 ترور ترامپ
> «ما هیچ برنامهای برای ترور نداشتیم. وقتی گفتیم انتقام، منظور اجرای عدالت بود، نه عملیات تروریستی.»
ین اظهارات، برای رسانهای چون فاکسنیوز (تریبون محبوب ترامپ)، بیش از یک مصاحبه دیپلماتیک تلقی شد. بلکه یک پیام مستقیم برای واشنگتن و افکار عمومی بود که:
> جمهوری اسلامی، امروز، یا در حال تغییر رفتار است، یا وانمود میکند که تغییر کرده.
*بخش دوم:* چرا حالا؟ زمینههای تحول در لحن رسمی
۱. بازگشت ترامپ
با روی کار آمدن ترامپ در ژانویه ۲۰۲۵، سایه سیاست «فشار حداکثری» دوباره بازگشته است.
دولت جدید آمریکا با تیمی رادیکال، ایران را دوباره در لیست تهدیدها قرار داده، و احتمال بازگشت تحریمهای نفتی کامل، حملات نیابتی و حتی اقدام نظامی محدود، تقویت شده.
۲. خستگی داخلی و فشار افکار عمومی
مردم ایران، پس از سالها شعار و تحریم، بهدنبال نتیجهاند.
دیگر برای نسل جدید، فریادهای «مرگ بر» اهمیت ندارد؛ بلکه سفره، معیشت و ثبات مهم است.
مقامات فهمیدهاند که بدون اصلاح گفتار، دیگر نمیتوان افکار عمومی را همراه کرد.
۳. تلاش برای شکستن اجماع جهانی علیه ایران
در جهانی که جنگ غزه، بحران یمن، بنبست در خلیج فارس و افزایش نفوذ چین و روسیه در جریان است، ایران نیازمند چهرهای عقلانیتر در نگاه بینالمللی است — چهرهای که عراقچی سعی در ساختن آن داشت.
*بخش سوم:* تنش درونساختاری یا دوگانگی آگاهانه؟
اگر به واکنشها و روایتهای داخلی پس از مصاحبه نگاه کنیم، متوجه دوگانگی در مواضع رسمی و غیررسمی خواهیم شد.
یک سو بر «حق مقاومت و محو رژیم صهیونیستی» تاکید دارد،
و سوی دیگر، آن را به معنای "محو ساختار رژیمی غیرمشروع، از طریق رأیگیری مردم فلسطین" تعبیر میکند.
در فضای عمومی نیز این پرسش مطرح شد که :
> اگر عقیده رسمی نظام هنوز عدم مشروعیت اسرائیل است، چرا حالا انکار میشود؟
آیا این مواضع، تاکتیک مقطعی است یا بازتعریف راهبردی؟
پاسخ شاید در مدل حکمرانی ایران باشد؛
ساختاری که همزمان چند صدا دارد، و با توجه به مخاطب، یکی را تقویت میکند.
*بخش چهارم:* مخاطبان چندلایه این پیام نرمشده
۱. ترامپ و حلقه امنیتی کاخ سفید
ایران با زبان دیپلماتیکی که مورد پسند جمهوریخواهان است، پیام مذاکره میدهد — با لحنی که نه نشانهی ضعف، بلکه «دفاع از منافع» جلوه کند.
2. افکار عمومی داخلی ایران
مردمی که سالها تحت فشار تحریم، بیثباتی و شعارهای خالی قرار داشتهاند، حالا شاید این نرمگویی را نه خیانت، بلکه «عقلانیت» تلقی کنند.
3. افکار عمومی جهانی
در دنیایی که احساسات انسانی نسبت به جنگها، کشتار کودکان و بحرانهای بشردوستانه بالاست، لحن دیپلماتیک و مخالفت با خشونت، سرمایهای نرم برای قدرتسازی جدید ایران است.
*بخش پنجم:* برداشتهای درونی؛ تنوع تحلیل در بدنه حامیان نظام
در گفتوگوهای غیررسمی نخبگان، چند برداشت کلیدی دیده میشود:
بعضیها معتقدند ایران هیچگاه از هدف حذف اسرائیل عقبنشینی نکرده و این فقط یک تغییر زبانی برای مصرف بینالمللی است.
برخی دیگر معتقدند اصلاً برداشت گذشته اشتباه بوده و رهبر انقلاب نیز محو رژیم صهیونیستی را بهمعنای حذف اشغالگران و تشکیل حکومت فلسطینی فرافرقهای میدانند، نه یهودستیزی.
عدهای نیز این مصاحبه را نشان از «شروع اصلاحات تدریجی در ساختار گفتاری نظام» میدانند.
این تنوع برداشتها خود نشاندهنده چندلایه بودن تصمیمسازی و روایتپردازی در جمهوری اسلامی است.
*بخش ششم:* چهار سناریوی پیشروی جمهوری اسلامی
۱. توافق کنترلشده با ترامپ
توافقی نه مانند برجام، اما در حد مدیریت بحران، تبادل زندانی، و کاهش تنشهای فوری — شبیه مدل طالبان و آمریکا.
۲. فشار کامل و سقوط ساختار
در صورت ادامه بیپاسخی ایران یا وقوع عملیاتهای نیابتی، ترامپ ممکن است ساختار حکومتی ایران را هدف بگیرد — هرچند نه برای اشغال، بلکه برای «تغییر چهره از درون».
۳. تبدیل ایران به یک دولت خسته مانند لبنان یا کوبا
دولتی با قدرت اسمی، اما فاقد اقتدار اقتصادی و منطقهای. فروختهشدن منابع در برابر کاهش فشار.
۴. فروپاشی، تجزیه، یا پروژه تجزیه کنترلشده
مدلی بسیار خطرناک، که بر اساس آن، تهران به پادشاهزاده داده شود و استانهای قومی، خودگردان یا تجزیه شوند — سناریویی مورد علاقه لابیهای افراطی غربی، اما فعلاً بسیار بعید.
نتیجهگیری: نقطه تلاقی شعار، واقعیت و بقا
مصاحبه عراقچی، هم یک پاسخ نرم به تهدید ترامپ بود،
و هم یک تمرین عمومی برای آمادهسازی افکار عمومی داخلی برای روزهای بعد از شعار.
> ایران یا باید بهسوی واقعگرایی اصلاحشده حرکت کند،
یا دوباره با یک بحران پرهزینه و بیپایان روبهرو شود.
تاریخ نشان داده: مردمی که در جنگها ایستادهاند، از فریب روایتها عبور میکنند.
و سیاستمدارانی که صداقت در گفتار را جایگزین تهدید کنند، شانس بقا در آینده دارند.
۱ مرداد ۱۴۰۴