امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان - مجید کلاه کج :
خوزستان، یکی از کهنترین و استراتژیکترین مناطق ایران، امروز در یکی از پیچیدهترین و حیاتیترین بزنگاههای تاریخی خود ایستاده است؛ جایی که امنیت بومشناختی، منافع اقتصادی، و سیاستهای توسعهمحور بهنحوی متضاد به یکدیگر گره خوردهاند. در قلب این تقابل، تالاب هورالعظیم قرار دارد؛ جایی که نهتنها اکولوژی منطقه بلکه آینده زندگی انسانی در غرب ایران به آن وابسته است.
▪️ هورالعظیم؛ دماسنجی برای سیاستهای توسعهای ایران
هورالعظیم، بزرگترین تالاب مرزی ایران با عراق و جزئی از تالابهای ثبتشده در کنوانسیون رامسر، صرفاً یک پهنه آبی نیست. این تالاب، ذخیرهگاه طبیعی استراتژیک و ضامن بقای تنوع زیستی، تعدیل اقلیم، و منبع تغذیه آبخوانها در جنوب غرب کشور است. کاهش سطح آب، خشکسازی بخشی از بستر تالاب برای پروژههای نفتی، ساخت آزادراهها و عملیات عمرانی سنگین، طی دو دهه اخیر این پهنه حیاتی را به مرز زوال کشانده است.
بررسیهای میدانی و دادههای ماهوارهای از افت شدید سطح آب، افزایش چشمگیر کانونهای گردوغبار، مرگ گسترده آبزیان، و کاهش پوشش گیاهی خبر میدهند. با این حال، همچنان هورالعظیم در سیاستهای کلان توسعهای کشور، به عنوان "مانع" دیده میشود؛ نه "مزیت راهبردی".
▪️ توسعهزدگی یا توسعه پایدار؟ تضاد بنیادین
طرحهای متعددی نظیر سدسازی، انتقال آب از سرشاخههای کارون، و گسترش پروژههای پتروشیمی و نفتی در اطراف هورالعظیم، بدون پیوست اکولوژیک و بدون توجه به ظرفیت برد محیطی، در حال اجرا هستند. این در حالی است که جوامع محلی اطراف تالاب از کمآبی، بیماریهای تنفسی، مهاجرت اجباری و فقر محیطزیستی رنج میبرند.
از سوی دیگر، در حالیکه بحران اقلیمی، کاهش بارندگی، افزایش دما و تبخیر روزافزون در منطقه حاکم است، برخی نهادهای اجرایی و تبلیغاتی، بهجای احیای تالاب و بازسازی سامانههای آبی، به اجرای پروژههای نمایشی مانند "کاشت ۱۰۰۰ درخت در یک روز" یا "درختکاری در بستر بیآب" روی آوردهاند. این اقدامات، نهتنها راهحل نیستند، بلکه بهمثابه ماسکگذاری بر زخمهای عمیق اکولوژیک عمل میکنند.
▪️ بیگانگی با اقلیم؛ خطای راهبردی در سیاستگذاری زیستمحیطی
اجرای طرحهای کاشت درخت در اقلیم فوقگرم خوزستان، بدون توجه به عوامل زیستی همچون پایداری آبی، نوع خاک، قابلیت زیستی، و همسویی با پوشش گیاهی بومی، مصداقی از "بودجهسوزی با ظاهر سبز" است. بسیاری از گونههای مورداستفاده، غیر بومی، کمتحمل به گرما و شوری، و فاقد توجیه بومشناختی هستند. نتیجه آن چیزی نیست جز نابودی سریع درختان، فرسایش اعتماد عمومی، و اتلاف سرمایههای طبیعی و مالی.
در نقطه مقابل، برنامهریزی علمی برای احیای هورالعظیم، نیازمند نگاه اکولوژیکی، بهرهگیری از دانش بومی و همکاری چندجانبه میان نهادهای ملی، دانشگاهها و جوامع محلی است.
*▪️ مسیر اصلاح؛ راهحلهایی برای عبور از بنبست فعلی*
1. ✅ تدوین سند ملی احیای هورالعظیم
با مشارکت دانشگاهها، متخصصان محیطزیست، جوامع محلی و همکاری فراملی، تحت نظارت نهادهای بینالمللی مانند کنوانسیون رامسر و توافقنامه پاریس.
2. ✅ ایجاد مرکز ملی اقلیم گرمسیری در خوزستان
با هدف پژوهش و شناسایی گونههای گیاهی مقاوم به خشکی، گرما، و شوری برای برنامهریزی درازمدت فضای سبز اقلیمیمحور.
3. ✅ الزام پروژههای عمرانی به ارزیابی دقیق اثرات محیطزیستی (EIA)
و جلوگیری از اجرای پروژههایی که فاقد پیوست اکولوژیکی معتبر هستند.
4. ✅ تخصیص بخشی از درآمد نفتی غرب کارون به احیای تالاب
و حمایت از اشتغال سبز، آموزش بوممحور، و مقاومسازی زیستمحیطی روستاهای پیرامونی.
5. ✅ توانمندسازی رسانهها و نهادهای مدنی محلی
برای نظارت مردمی، افشاگری تخلفات، و تبدیل جامعه محلی به کنشگر فعال در حفاظت از منابع طبیعی.
جمعبندی نهایی:
هورالعظیم، شاخص صداقت ما در سیاستگذاری محیط زیستی کشور است.
اگر در برابر منطق تخریبمحور توسعه ایستادگی نکنیم، نه تنها خوزستان، بلکه آینده ایران، قربانی تصمیماتی خواهد شد که به جای اقلیم، صرفاً اقتصاد را مبنا قرار دادهاند. سیاستی که محیطزیست را هزینه توسعه میکند، دیر یا زود، هم توسعه را و هم حیات را نابود خواهد کرد.
📌 اکنون وقت آن است که بپرسیم:
آیا نفت برای ایران است؟ یا ایران برای نفت؟