امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان ـ میلاد ملحانی :
مکانیزم ماشه، از بدو گنجاندنش در متن برجام، همواره چونان شمشیری داموکلس بر فراز روابط ایران با غرب سایه افکنده است. این سازوکار، که بهظاهر ضمانتی برای بازگشت تحریمهای بینالمللی علیه ایران در صورت عدول از تعهدات هستهای بود، در عمل به ابزاری برای گروکشی سیاسی و فشار مضاعف بدل شد. امروز که سه کشور اروپایی با ژستی حقوقی و در حقیقت به انگیزههای سیاسی، بار دیگر طبل احیای قطعنامههای پیشین شورای امنیت را میکوبند، پرسش اساسی آن است که جمهوری اسلامی ایران چگونه میتواند از این گردنه پرخطر عبور کند و راهی برای کاستن از تبعات سیاسی و اقتصادی این تهدید بیابد.
نخست باید توجه داشت که مکانیزم ماشه، در ذات خود، بر بستر اجماعسازی جهانی علیه ایران تعریف شده بود. هنگامی که غرب قادر است بر موج رسانهای سوار شود و از ادبیات تهدیدآمیز برای بازسازی همان اجماع بهره گیرد، عرصه برای ایران تنگتر میشود. اما تجربه نشان داده که ساختار قدرت جهانی دیگر همچون یک دهه پیش، یکپارچه و همآوا علیه تهران عمل نمیکند. شکاف میان غرب و شرق، رقابت ژئوپلیتیک روسیه و چین با آمریکا، و همچنین تحولات منطقهای، امکان مانور دیپلماتیک بیشتری به ایران میبخشد. این همان روزنهای است که باید با تدبیر و ابتکار در آن دمید.
راه برونرفت، پیش از هر چیز، در بازتعریف روایت ایران از معادله هستهای و امنیتی است. ایران ناگزیر است در عرصه دیپلماسی فعالتر ظاهر شود، نه صرفاً در قامت بازیگری تدافعی که به تصمیمات دیگران واکنش نشان میدهد. تهران میتواند با ارائه ابتکارات عملی – از جمله بستههای پیشنهادی امنیت منطقهای در خلیج فارس یا سازوکارهای همکاری اقتصادی با همسایگان – معادله را از سطح «پرونده هستهای» به «ضرورت همکاری برای ثبات منطقهای» ارتقا دهد. این تغییر زمین بازی، غرب را در موضع انفعال قرار میدهد و هزینههای سیاسی فشار بر ایران را بالا میبرد.
در بعد اقتصادی، تجربه سالهای اخیر نشان داده که وابستگی بیش از حد به کانالهای سنتی مالی، آسیبپذیری کشور را در برابر تحریمها تشدید میکند. گسترش تجارت با همسایگان، استفاده از پولهای محلی، پیمانهای دوجانبه پولی و سرمایهگذاری مشترک در صنایع زیربنایی، میتواند بخشی از فشار تحریمهای احتمالی را خنثی سازد. به موازات آن، اصلاحات ساختاری در اقتصاد داخلی، از جمله کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی و تقویت بخش خصوصی واقعی، ضرورتی است که نباید بیش از این به تعویق افتد.
از منظر سیاسی، ایران باید بکوشد با بهرهگیری از ظرفیتهای چندجانبهگرایی، روایت غربی از مکانیزم ماشه را بیاعتبار سازد. حضور فعال در نهادهایی چون شانگهای و بریکس، نه صرفاً بهعنوان نماد عضویت، بلکه با ایجاد پروژههای واقعی همکاری اقتصادی و امنیتی، میتواند وزن ایران را در معادلات جهانی افزایش دهد. به بیان دیگر، هرچه پیوندهای ایران با قدرتهای نوظهور و اقتصادهای منطقهای عمیقتر شود، هزینه منزویسازی تهران برای غرب بالاتر خواهد رفت.
در نهایت، راهبرد ایران در برابر مکانیزم ماشه باید تلفیقی از هوشمندی دیپلماتیک، چابکی اقتصادی و انسجام داخلی باشد. در عرصه سیاست خارجی، تمرکز بر چندجانبهگرایی و ارائه ابتکارات منطقهای؛ در عرصه اقتصاد، حرکت بهسوی تنوعبخشی و کاهش آسیبپذیری؛ و در عرصه سیاست داخلی، ایجاد همدلی و اعتماد متقابل میان مردم و حاکمیت. چنین ترکیبی است که میتواند تهدید مکانیزم ماشه را به فرصتی برای بازآفرینی جایگاه ایران در نظم در حال تغییر بینالمللی بدل کند. اگر ایران در این مسیر گام بردارد، مکانیزم ماشه، به جای آنکه همچون کابوسی دائمی بر فراز اقتصاد و سیاست کشور سایه افکند، به ابزار ناکارآمدی در دست مخالفان تبدیل خواهد شد. تاریخ روابط بینالملل سرشار از نمونههایی است که فشارهای ظاهراً خردکننده، در صورت مواجهه هوشمندانه، به نقطه عطفی برای استقلال و اقتدار ملی بدل گشتهاند. ایران امروز در آستانه چنین بزنگاهی ایستاده است.