کد خبر: ۱۱۳۷۳۹
تاریخ انتشار: ۰۱ دی ۱۴۰۴ - ۲۱:۵۰

نیشکر خوزستان؛ میدان تقاطع منافع، نگرانی‌ها و یک تصمیم حساس

شوشان ـ عارف شریفی صرخه :

 وقتی بحث تغییر مدیریت در یک مجموعه بزرگ مطرح می‌شود، آنچه دیده می‌شود فقط سطح ماجراست: یک مدیر می‌رود، دیگری می‌آید اما زیر این سطح آرام، معمولا لایه‌ای از نگرانی‌ها، منافع، محاسبات و رقابت‌ها جریان دارد.

شرکت توسعه نیشکر و صنایع جانبی دقیقا در چنین نقطه‌ای قرار گرفته است؛ جایی که تغییر مدیریت، به‌جای یک تصمیم سازمانی، به یک میدان چندلایه تبدیل شده است.

 نخستین لایه، کارگران و کارکنان هستند، نگرانی آن‌ها ساده و قابل فهم است، در سال‌های اخیر، وضعیت پرداخت حقوق در این مجموعه ثبات داشته و برخلاف بسیاری از صنایع مشابه، اعتراضات گسترده کارگری مشاهده نشده است.

 در اقتصادی که بی‌ثباتی دستمزد به یک چالش غالب تبدیل شده، همین ثبات به سرمایه روانی مهمی برای نیروی کار بدل شده است، طبیعی است که هر تغییر مدیریتی، این پرسش را در ذهن کارگران ایجاد کند: آیا این ثبات ادامه خواهد داشت یا نه؟

 در کنار این بدنه، گروهی از کارکنان نیز وجود دارند که نارضایتی پنهان‌تری دارند؛ افرادی که معتقدند در ساختار فعلی به جایگاه واقعی خود نرسیده‌اند. برای آن‌ها، تغییر مدیریت می‌تواند هم تهدید باشد و هم فرصت و البته این مس‌تواند طبیعی باشد و همیشه و در هر تشکیلاتی وجود دارد. 

 لایه دوم، کنشگران رسانه‌ای و خبرنگاران هستند؛ اما نه یکدست. بخشی از آن‌ها ارتباط عمیق و دیرینه‌ای با شرکت دارند، افرادی که در سال‌های مختلف، در اغلب رویدادها حضور داشته‌اند، به حلقه‌های تصمیم‌سازی نزدیک بوده‌اند و ارتباط تنگاتنگی با مدیریت‌ها و به‌ویژه روابط عمومی شرکت داشته‌اند. 

 در اینجا دیگر فقط تحلیل رسانه‌ای مطرح نیست؛ منافع شکل‌گرفته هم در میان است، طبیعی است که این گروه، نسبت به تغییر مدیریت نگران باشند؛ چون هر تغییر، می‌تواند معادلات تثبیت‌شده را به‌هم بزند.

 در مقابل، خبرنگارانی قرار دارند که نه منفعت مستقیمی دارند و نه ارتباط ساختاری، نگرانی آن‌ها از جنس تجربه تاریخی است، تجربه‌ای که در آن، تغییر بعد از دوره‌ای از ثبات، اغلب به بی‌ثباتی ختم شده است.

 این گروه بیشتر سؤال می‌پرسند تا موضع بگیرند: چه جریانی پشت تغییر است؟ چه لابی‌هایی برای آوردن گزینه‌های خود فعال شده‌اند؟ چه کسانی تلاش می‌کنند مدیریت فعلی حفظ شود؟

 لایه سوم، مدیران اجرایی، مسئولان محلی و نمایندگان مجلس هستند، هیچ‌کدام بیکار ننشسته‌اند، هرکدام به‌نوعی در حال ایفای نقش‌اند؛ برخی آشکار، برخی پشت‌پرده. چون نیشکر خوزستان فقط یک شرکت نیست؛ یک اهرم قدرت اقتصادی و اجتماعی است، هر تغییری در رأس آن، می‌تواند وزن سیاسی بازیگران محلی را کم یا زیاد کند.

 اما نقطه عطف ماجرا، جایی است که بوی تغییر جدی‌تر به مشام رسید: بازدید میدانی اخیر معاون اجرایی رئیس‌جمهور از شرکت توسعه نیشکر، در حضور مدیرعامل آن، انتقاد صریح از آلودگی زیست‌محیطی، سوزاندن نیشکر و برنامه‌های ناکافی برای کاهش پیامدهای آن؛ انتقادی که به‌سرعت فراتر از یک تذکر کارشناسی رفت و تبدیل به یک «جریان» شد.

این انتقاد، دو واکنش هم‌زمان ایجاد کرد، از یک‌سو، فعالان محیط‌زیست که سال‌هاست نسبت به آلودگی‌های این صنعت دغدغه دارند، آن را مطالبه‌ای مثبت دانستند.

🔹 از سوی دیگر، رسانه‌هایی که همسویی بیشتری با صنایع نفتی دارند، این موضوع را برجسته کردند و آن را به ابزاری برای زیر سؤال بردن کلیت عملکرد شرکت تبدیل کردند، در اینجا، مسئله محیط‌زیست از یک دغدغه واقعی، به اهرم فشار «سیاسی - رسانه‌ای» بدل شد.

 نکته مهم این است: مطالبه زیست‌محیطی، فی‌نفسه درست و ضروری است اما وقتی به‌جای اصلاح ساختاری، به ابزاری برای مخدوش‌کردن یک مجموعه در کلیت آن تبدیل می‌شود تا زمینه برای تغییر مدیریتی ایجاد گردد، نتیجه‌اش دیگر لزوماً به نفع محیط‌زیست نیست بلکه وارد بازی قدرت می‌شود.

 در چنین فضایی، تغییر مدیریت دیگر یک تصمیم فنی نیست؛ جمع جبری چند نگرانی و چند منفعت متضاد است، نشانه مهم این وضعیت، رفت‌وبرگشت خبرهاست، خبر تغییر مدیریت می‌آید، سپس تکذیب می‌شود، گمانه‌زنی‌ها بالا می‌گیرد، بعد مخالفت استاندار و برخی نمایندگان مجلس با هرگونه تغییر شتاب‌زده رسانه‌ای می‌شود. این تناقض ظاهری، یک پیام روشن دارد: تصمیم نهایی هنوز گرفته نشده است، چون اجماعی شکل نگرفته است.

 اما آنچه جریان دارد، رقابت برای گماردن گزینه‌های دلخواه است؛ رقابتی چندسطحی میان نمایندگان مجلس، استانداری، دولت مرکزی و حتی سهامداران شرکت؛ این رقابت کمتر تحلیل می‌شود، چون پشت‌پرده است؛ نه در قالب بیانیه رسمی، نه در یک روند شفاف.

نظرات بینندگان