امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان - دکتر فاضل خمیسی :
باغش در روستایی نزدیک اهواز بود، درختانی کاشته که نشان می داد اقلیم خوزستان آنقدرها که می گویند«خشن» نیست. درختان لیمو ، پرتقال، انگور و موز و حتی زردآلو ، زیبایی خاصی به باغ داده بودند، اما آن طرف تر جدا از همه ی آنها ، در محوطه ای مستقل، آنقدر باقار و آراسته ایستاده که ناگاه حس می کردی نماینده ای از خداست، با همه ی آن درختان باغ «فرق» داشت، اُبهتش به پادشاه عادلی می ماند که برای خود چیزی نخواسته و همه چیزش را فدای ملتش کرده است.
وقتی در برابر آن «نخل خرما» ایستادم نوای اذان از لابه لای برگهایش به اطراف طنین انداز بود، «نخل» اذان می گفت و به راستی نماینده ی خدا بود...
وقتی از صاحب باغ پرسیدم ، در بین این همه درخت ، حکایت این نخل چیست؟ پاسخم داد:
«ایشان مادرم است، وقتی از روزگار خسته و دلتنگ می شوم، در کنارش می نشینم و هر چی غُصه دارم به او می گویم و در کنارش احساس آرامش می کنم ، مثل دوران کودکی و در بغل مادر...».
«نخل» بزرگ زاده ی تاریخ است، «نفری»* که پیشوای اوّل شیعیان جهان در وصف او گفت : «اگر مجالی بود هسته ی او را در قلب می کاشتم».
نخل و آب و آفتاب را خدا قرین هم کرد و احترام به آنها را واجب، اما ما با این امانت الهی چه کردیم،
العطش و خشکی نخلستان ها و شوری آب ، این بزرگ زادگان را تسلیم نمی کند، آنها را می کُشد، و براستی که هیچ آزادیخواهی تن به تسلیم نخواهد داد.
در فرهنگ محلی عربی واژه ای است به نام «الحوبه»، در بیان ظاهری این کلمه اینگونه است که اگر گناه و تقصیری را به گردن
بی گناهی بیاندازی، آن «تهمت» بصورت واقعی دامنت را گرفته و تو را مبتلا خواهد ساخت!!
وقتی بی مهابا آب را بر نخل بستند و بسترش را خشک کردند بی گناهی و ظلم بر این نظرکرده ی خدا، دامنشان را گرفتار و آنها را به قحطی و خشکی مبتلا خواهد کرد!
ژست عالمانه و روشنفکرانه نگیریم، وقتی با محبوبترین «نبات خدا» نامهربانی کردیم، انتظار رحمت نداشته باشیم...
هر چند میدانم که «الحوبه» برای وزیر نیرو و مدیران آب کشور واژه ای غریب و اعتقادی به آن ندارند اما ای کاش «کسی» پیدا می شد و این ضرب المثل قدیمی را برای ایشان ترجمه می کرد:
« الحوبه تبطی و لا تخطی»...
* نفر: واحد شمارش نخل