امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان - منوچهر برون :
در گوشهای دور، جایی که خاک و آب سالها دست در دست هم داشتند، هورالعظیم آرام خفته بود. تالابی پهناور، که نامش بوی باران میداد و آوایش در لالاییهای جنوبی طنین داشت. اما اکنون، این رؤیای سبز، در تب تشنگی و دود، به آهی سوزان بدل شده است.
خشکسالی از یکسو، و نرسیدن آب از فراسوی مرز، آنچنان نفس تالاب را بریده که بسترش به جهنمی خاموش بدل شده است. دود، بیآنکه کسی چوبی بیفکند، از دل زمین بالا میآید؛ نشانهای غمانگیز از جان دادنِ خاکی که زمانی، ماهی و مرغ و نیزار را در آغوش میکشید.
وزش باد، این اشکِ نامرئی هور را به خانههای مردمان میبرد. به سوسنگرد و هویزه، به اهواز. کودکانی که به جای بازی با موج، امروز با سرفه و سوزش چشم بزرگ میشوند. پیرمردانی که دیگر صدای مرغابیان را در طلوع نمیشنوند، تنها نالهای مبهم را از دور احساس میکنند.
اما امید، اگرچه باریک و شکننده، هنوز در میان مردم جاری است. طرحی برای نجات هور به دولت سپرده شده، به این امید که شاید روزی، دوباره قطرهای از رود دجله، خود را به آغوش خشک این پهنه برساند. شاید دوباره آفتاب بر سطح آبی هور برق بزند و نخلها در باد آرام سر بجنبانند.
تالاب، چشمانتظار است. نه فقط برای آب، که برای آشتی انسان با طبیعت. برای یادآوری این حقیقت ساده که هر قطره، قصهای از زندگی است. هر تالاب، قطعهای از حافظه زمین. و هورالعظیم، خاطرهای است که نباید بمیرد.