امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان - مجید کلاه کج :
مقدمه
در جهانی پرتنش و پرشتاب، هر کنش و واکنشی در عرصه بینالمللی میتواند نمادی شود که بازتابهای گستردهای در افکار عمومی، سیاست و احساسات ملی ایجاد کند. حضور علیرضا فغانی، داور برجسته ایرانیالاصل و ساکن استرالیا، در کنار دونالد ترامپ و دریافت مدال از او، نمونهای بینظیر و پرچالش از این واقعیت است.
دو دیدگاه، دو جهانبینی
جناح اول: نگاه منتقدانه – «این خیانت است»
جنگ ۱۲روزه ایران و اسرائیل و کشته شدن بیگناهان هنوز دلها را آزرده نگه داشته است. ترامپ نماد فشار حداکثری، تحریمها و تجاوز به زیرساختهای ایران محسوب میشود.
حضور فغانی در کنار ترامپ، در این مقطع حساس، بیتوجهی به رنج و خونهای ریخته شده تعبیر شده و برای بسیاری نماد خیانت است.
این گروه انتظار دارند چهرههای ایرانی در عرصه جهانی، نماینده مقاومت، همبستگی و عزت ملی باشند.
نمونههایی مثل «گواردیولا» که از دست دادن با مقامات اسرائیلی خودداری کرد، الگویی برای اعتراض محترمانه و پرمعنا محسوب میشود.
جناح دوم: نگاه موافقانه – «پیام صلح و حرفهایگری»
فغانی یک داور بینالمللی است، نه سیاستمدار یا سفیر سیاسی. وظیفهاش اجرای عدالت و داوری بیطرفانه است.
اعتراض سیاسی آشکار در ورزشهای بینالمللی میتواند منجر به محرومیت و ممنوعیت فعالیت شود.
گرفتن مدال و دست دادن، یک رفتار رسمی، عرفی و ضروری در چنین مراسمهایی است و به معنای تأیید سیاستهای فرد اهداکننده نیست.
این اقدام میتواند پیام روشن «صلحطلبی» و «دوستی فرامرزی» را به جهان مخابره کند: «ایرانیان فراتر از سیاستمداران، خواهان صلح و همزیستی هستند.»
نگاه انسانی و روانشناختی
علیرضا فغانی نه فقط یک داور، بلکه انسانی با دو هویت پیچیده است: ایرانیالاصل، مهاجر و ساکن استرالیا. فشارهای روانی ناشی از همدلی با مردم ایران، در کنار واقعیتهای زندگی در کشوری با فرهنگ و سیاست متفاوت، بار سنگینی است که او به دوش میکشد. واکنشهای منفی و انتقادهای دو سویه، نشاندهنده تنشهای درونی یک فرد در تقاطع دو فرهنگ و دو جهانبینی است.
چرا واکنشها متفاوت است؟
1. احساسات ملی و هویتی به دلیل جنگ و تحریمها به اوج رسیده است و هر رفتار درخوری به عنوان «همدلی» یا «خیانت» تعبیر میشود.
2. تفاوت میان نقش فردی و نمایندگی ملی؛ فغانی یک مهاجر با تابعیت استرالیاست اما منتقدان او را نماینده تمام ایرانیان میدانند.
3. فقدان پل ارتباطی قوی میان ورزش و سیاست که باعث شده درک نقش حرفهای در ورزش در ایران و منطقه هنوز دشوار باشد.
4. رسانهها و فضای مجازی با بازنشر سریع و پرتنش هر رفتار، نقش مهمی در قطبیسازی و پیچیدهتر شدن مسئله ایفا کردهاند.
فشارهای اقتصادی و حساسیتهای اجتماعی
تحریمها، فشارهای اقتصادی و بحرانهای معیشتی، حساسیت ایرانیان را نسبت به هر رفتار و کنشی چندین برابر کرده است. در چنین فضایی، ورزش و هنر باید نقش «پل ارتباطی» و «امید» را ایفا کنند، نه اینکه به صحنه کشمکشهای سیاسی تبدیل شوند.
راهکار و پیشنهاد
برای موافقان: درک بیشتر حساسیت ملی و تلاش برای قضاوت منصفانه و واقعبینانه.
برای منتقدان: پذیرش اینکه انتظار واکنش سیاسی از یک داور حرفهای، فشار غیرواقعی است که ممکن است به کاهش حضور ایرانیان در عرصه جهانی منجر شود.
برای رسانهها: اجتناب از دامن زدن به تنشها و تمرکز بر آموزش، تحلیل دقیق و ترویج گفتگوی سازنده.
جمعبندی نهایی
دیدگاه مخالفان بر این است که رفتار فغانی نمادی از بیتوجهی به وطن و شرایط دشوار کنونی است و ترامپ نماد خصومت و تحریم است. آنها انتظار دارند فغانی واکنشی سیاسی و قوی نشان دهد.
در مقابل، موافقان معتقدند که ورزش باید از سیاست جدا باشد و فغانی صرفاً نقش یک داور حرفهای و متعهد به قوانین بینالمللی را ایفا کرده است.
تحلیل نهایی ما این است که هر دو گروه باید تلاش کنند با درک و تحمل بیشتر، از تعصبات کاسته و با تصمیمگیریهای منطقی و مبتنی بر تحلیل، به سوی گفتگوی صلحآمیز و دیپلماسی فرهنگی گام بردارند. تنها در این مسیر است که میتوان فاصلهها را کاهش داد و پیام انسانیت، دوستی و تفاهم را به جهان ارسال کرد.
پیام الهامبخش
در جهانی پرتنش، اجازه دهیم انسانیت و حرفهایگری فراتر از سیاست و تعصب بدرخشد. فغانی شاید نماد این تلاش باشد؛ انسانی که میکوشد با حفظ وجدان حرفهای و پیام صلح، پلی میان فرهنگها و مردم باشد.
تاریخ ۲۵ تیر ۱۴۰۴