کد خبر: ۱۱۲۸۶۷
تاریخ انتشار: ۲۶ تير ۱۴۰۴ - ۱۶:۵۰
صالح محمدیان

چگونه سیاست‌گذاری نادرست مدیران فضای مجازی ایران به ابزاری برای دشمنان تبدیل شد؟

شوشان - صالح محمدیان :

در عصر ارتباطات دیجیتال، تصمیم‌گیری‌های مدیران حوزه فضای مجازی می‌تواند تبعات عمیق و گسترده‌ای بر امنیت و رفتار کاربران داشته باشد.
 اما آنچه بیش از تهدیدات خارجی نگران‌کننده است، تصمیماتی است که بدون مطالعه جامع، بررسی دقیق و صحت‌سنجی مناسب اتخاذ می‌شوند؛ تصمیماتی که گاه از سر شتاب‌زدگی و بی‌برنامگی، خطرناک‌تر از هر توطئه دشمن عمل می‌کنند.
 نمونه بارز این ماجرا، رویکرد مدیران در قبال پیام‌رسان واتساپ است که برخی آن را ابزاری برای جاسوسی و انتقال داده‌های کاربران به نهادهای متخاصم خارجی می‌دانند.
 به جای بهره‌گیری از راهبردهای هوشمندانه مانند فرهنگ‌سازی، آموزش عمومی و اطلاع‌رسانی هدفمند برای هدایت کاربران به سوی گزینه‌های امن‌تر، مدیران با عجله به فیلترینگ روی آوردند؛ سیاستی که نه تنها مشکل را حل نکرد، بلکه به شکلی کنایه‌آمیز، خود به دستاویزی برای پیشبرد همان تهدیداتی تبدیل شد که قرار بود با آن‌ها مقابله کند.

نگرانی از افشای داده‌های کاربران توسط واتساپ، دغدغه‌ای بی‌اساس نیست. 
در دنیای دیجیتال، حفاظت از حریم خصوصی و جلوگیری از سوءاستفاده از اطلاعات شخصی، چالشی واقعی و مبتنی بر اصول فنی است.
 اما راهکار فیلترینگ، به‌جای پرداختن به ریشه مسئله، تنها صورت آن را پنهان کرد.

 مدیران به‌جای توانمندسازی کاربران از طریق آگاهی‌بخشی و ارائه جایگزین‌های قابل‌اعتماد، با محدودیت‌های دستوری، راه را برای مشکلات بزرگ‌تر هموار کردند.

نتیجه این سیاست نسنجیده، افزایش استفاده از فیلترشکن‌ها یا شبکه‌های خصوصی مجازی (VPNها) بود.
 این ابزارها، که اغلب توسط شرکت‌های خارجی ، گاه تحت نفوذ همان دشمنان به‌صورت رایگان عرضه می‌شوند، محدودیت‌ها را دور زدند، اما به بهایی گزاف: واتساپ دست‌کم از رمزنگاری سراسری بهره‌مند است و ظاهری از امنیت دارد، اما VPNها درهای داده‌های کاربران را به روی ارائه‌دهندگان خود کاملاً باز می‌کنند.

 این‌گونه بود که سیاستی با هدف امنیت، به ابزاری برای نفوذ عمیق‌تر دشمنان بدل شد.

از سوی دیگر، نباید فراموش کنیم که دشمن برای نفوذ و ضربه زدن، تنها به امثال واتساپ اکتفا نمی‌کند. در لایه‌های بالاتر، هک و نفوذ به زیرساخت‌های مخابراتی ، مانند ارسال پیامک‌های جعلی، شنود مکالمات، و اختلال در سامانه‌های نظارتی ، گزینه‌های اولیه و مؤثرتری هستند. 
تجربه جنگ ۱۲ روزه گواهی بر این مدعاست که تهدیدات سایبری می‌توانند مستقیماً امنیت ملی را نشانه بگیرند.
 با این حال، پیام‌رسان‌های بومی که می‌توانستند جایگزینی امن باشند، نه تنها پیشرفت فنی چشمگیری نداشته‌اند، بلکه در جلب اعتماد کاربران نیز ناکام مانده‌اند و همین امر، کاربران را بیش از پیش به سوی گزینه‌های خارجی و فیلترشکن‌ها سوق داده است.

این فاجعه راهبردی یا از تصمیم‌گیری بدون پشتوانه تحقیقاتی و مشورت با متخصصان نشأت گرفته، که خود نشان‌دهنده عمق بی‌توجهی به نیازهای واقعی کاربران است، یا در سناریویی بدتر، نتیجه نفوذ احتمالی در حلقه مشاوران است که آگاهانه چنین سیاست‌های مخربی را پیشنهاد داده‌اند. 

در هر دو حالت، نتیجه یکی است: سیاستی که برای امنیت طراحی شده بود، آسیب‌پذیری را افزایش داد.

این تجربه تلخ، هشداری است که تصمیمات لحظه‌ای و بدون پشتوانه مطالعاتی، گاه از هر دشمنی ویرانگرترند.

 امنیت پایدار نه با انزوای تحمیلی، بلکه با آموزش، نوآوری و توانمندسازی کاربران به دست می‌آید.
 پیش از هر اقدامی، باید بستری برای صحت‌سنجی و ارزیابی دقیق سیاست‌ها فراهم شود تا از تکرار چنین فجایعی جلوگیری کنیم. تنها با تکیه بر دانش تخصصی، آینده‌نگری و تعهد به منافع عمومی می‌توان در برابر چالش‌های پیچیده فضای مجازی ایستادگی کرد و از افتادن در دام خودساخته‌ها پرهیز نمود.

نظرات بینندگان