امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان - مجید کلاه کج :
وقتی مذاکره بیقدرت، مقدمه سقوط است...
* دمشق زیر آتش است.*
سویداء میسوزد، جولانی به زانو افتاده، و جنگندههای اسرائیلی با نام «دفاع از دروزیان» تا قلب پایتخت سوریه پیش آمدهاند.
برای مخاطب سطحی، این یک درگیری داخلی دیگر در خاورمیانه است.
اما برای ناظر دقیق، این تصویر، فقط یک معنا دارد:
> هر کشوری که بدون قدرت نظامی و بازدارندگی وارد میز مذاکره شود، دیر یا زود، از میز حذف خواهد شد.
* برجام و مکانیزم ماشه؛ برگهای سوختهی اعتماد*
فراموش نکنیم که غرب، توافق برجام را امضا کرد، اما با خروج آمریکا و سکوت اروپا، قانون را زیر پا گذاشت. حالا همان کشورها، بهجای بازگشت به تعهدات خود، مکانیسم ماشه را دوباره علیه ایران فعال میکنند.
سؤال اینجاست:
مگر نه اینکه ایران به تعهداتش پایبند بود؟
مگر نه اینکه دوربینها را روشن گذاشت و سطح غنیسازی را محدود کرد؟
اما غرب فقط یک چیز میخواست:
یک ایرانِ بدون چنگ و دندان. بدون هستهای. بدون قدرت منطقهای. و نهایتاً بدون استقلال.
* سوریه ۱۴۰۴؛ تئاتر زنده بیاعتمادی*
سوریه در ۲۰۱۱ خواست با "اصلاحات سیاسی" از دوقطبی خارج شود. نتیجهاش شد یک دهه جنگ و ویرانی.
سپس، به وعدههای روسیه، غرب، و قطعنامههای سازمان ملل دل بست.
حالا چه دارد؟
دمشق در محاصره.
بلندیهای جولان عملاً در اختیار اسرائیل.
سویداء در شعلههای جنگ قومی.
و میلیونها سوریِ آواره در مرزهای ترکیه، لبنان، اردن و اروپا.
در این میان، اسرائیل همان کاری را میکند که همیشه کرده:
با شعار دفاع از غیرنظامیان، عملاً خاک دشمن را تکهتکه و کنترلشده میسازد.
* رسانهها چگونه نقش بازی میکنند؟*
غرب، جنگ را شروع میکند؛ ولی روایت را طوری تنظیم میکند که انگار «مجبور به دخالت بشردوستانه» شدهاند.
در سوریه، رسانههای غربی جولانی را همزمان «دیکتاتور مذهبی» و «مظلوم در برابر دروزیها» جلوه میدهند.
این بازی دوسر بُرد است:
افکار عمومی جهانی را با خود همراه میکنند،
و با مشروعیت رسانهای، اهداف نظامیشان را جلو میبرند.
* تجربهی لیبی، عراق، افغانستان… و حالا سوریه*
قذافی تمام برنامهی هستهای را واگذار کرد و در چاه فاضلاب کشته شد.
صدام بازرسان را پذیرفت، ولی با اتهام جعلی «سلاح کشتار جمعی» ساقط شد.
اشرف غنی لبخند اعتماد به آمریکا زد، و طالبان با دمپایی کابل را گرفت.
و اکنون سوریه – آخرین پردهی نمایش بیپناهی – در برابر چشمان ماست.
*ایران، قدرت یا پشیمانی؟*
اگر ایران هم روزی «قدرت هستهای بازدارنده»، «عمق راهبردی منطقهای»، و «ارتش مقاوم مردمی» را زمین بگذارد، آیا دشمن به احترام ما گل خواهد فرستاد؟
یا همان بلایی که بر سر سوریه آورد، با چهرهای جدید، بر سر ایران خواهد آورد؟
> دشمن فقط با «میز مذاکره» سر سازش دارد، وقتی بداند پشت میز، کسی نشسته که میتواند اگر لازم شد، میز را بر سرش خراب کند.
نتیجه گیری :
ایران باید بین دو مسیر یکی را انتخاب کند:
مسیر ۱. لبخند، ضعف، خلع سلاح، و سرنوشت سوریه
مسیر ۲. اقتدار، بازدارندگی، مذاکره از موضع قدرت
هیچکس با التماس به امنیت نمیرسد. امنیت را نمیسازند؛ امنیت را تحمیل میکنند.