امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان ـ منوچهر برون :
اهواز، این روزها بیش از هر زمان دیگر، تشنهی تدبیر است؛ تدبیری که نه در بیانیهها و مصاحبهها، بلکه در تصمیمهای بهموقع و مسئولانه معنا پیدا میکند. شورای شهری که قرار بود گرهگشای امور باشد، خود به گرهی تازه در زندگی شهر بدل شده است. شورایی که از آغاز، با یکدستی فکری و سیاسی شکل گرفت، اما همان یکدستی، بهجای همافزایی، به زمینهای برای اختلافهای فرساینده تبدیل شد.
در ماههای گذشته بارها گفته و نوشته شد که این شورا، با چنین ترکیبی، از همان ابتدا بخشی از مسئله بود، نه تمام راهحل. امروز نیز نتیجهی آن وضعیت، پیش چشم مردم است: دو طیف موافق و مخالف که هرکدام، به اندازهی سهم خود—پنجاه درصد از صد درصد این بنبست—در شکلگیری شرایط کنونی نقش داشتهاند. دیروز موافقان با غیبت در جلسات، روند تصمیمگیری را مختل کردند و امروز مخالفان، همان مسیر را با بهانههایی تازه ادامه میدهند. حاصل این بازی تکراری، شهری است که بیسکاندار مانده و مردمی که هزینهی این کشمکشها را میپردازند.
رفتن آقای امینی میتوانست نقطهی پایان اختلافها باشد، اما در عمل به آغاز فصل تازهای از دودستگی انجامید. اکنون، بهجای تمرکز بر انتخاب شهرداری توانمند و کارآمد، میدان به جنگ رسانهای سپرده شده است؛ مصاحبهها، کلیپها و جدالهای مجازی که هرکدام انگشت اتهام را به سوی گروه مقابل میگیرند و ریشهی تمام مشکلات شهر را در اردوگاه رقیب میجویند.
اما پرسش ساده و تلخ مردم این است:
آیا این مجادلهها، حتی ذرهای از دردهای شهری اهواز را درمان کرده است؟
آیا خیابانی آسفالت شده، ترافیکی روانتر گشته، یا امیدی تازه در دل شهروندان جوانه زده است؟
برای مردم خستهی اهواز، دعواهای سیاسی نه جذاب است و نه راهگشا. آنان نتیجه میخواهند، نه روایتهای متناقض. شهر نیازمند مدیریتی آرام، حرفهای و فراتر از خطوط جناحی است؛ شهرداری که به جای حضور در میدان جدالها، در میدان عمل دیده شود.
شورای شهر اگر هنوز دغدغهی اهواز را دارد، باید بداند که زمان تصمیمگیری گذشته و وقت مسئولیتپذیری رسیده است. اختلاف نظر طبیعی است، اما استمرار اختلاف، آن هم بر سر سرنوشت یک کلانشهر، نه قابل توجیه است و نه بخشودنی.
اهواز بیش از شعار، به عمل نیاز دارد؛
و این عمل، از تدبیر در شورا و انتخاب شهردار آغاز میشود.