شوشان ـ جعفر دیناروند :
جامعه انسانی، در طول حیات خود، از مسیرهای مختلفی برای پیشبرد اهداف خویش، استفاده کرده است.این، بسته به ویژگی های زمان و مکان است که سبب ایجاد تغییرهای متمادی در زندگی بشر می شود.گاه، کشاورزی، مرکز فعالیت ها و به تبع آن، انتقال شغل از پدران به فرزندان می گردد و گاه، انقلاب صنعتی، باعث رویکردی تازه و حتی متضاد با گذشته می شود.
این روند، جامعه را به دو شکل، گذشته نگر و آینده خواه، تقسیم و سبب شکاف های فکری در پیمودن مسیر زندگی نموده است.
از یک طرف، احترام و وابستگی به گذشته و پیروی از روش های اجدادی و اتصال به سنت ها و مراسم هایی که دیگران ایجاد کرده اند و از طرف دیگر، تغییر خواهی و اندیشمندی با تکیه بر حال، برای آینده سازی جدید، باعث شکافی عمیق میان انسان هایی شده است که در جوهره، یکسانند.
به گروه اول، سنت گرایان و گروه دوم، تجدد گرایان گویند.هر دو دارای طرفدارانی هستند و موفقیت را در اجرای روش های خود، می یابند.سنت گرایان به دلیل تنوع در نگرش های ایجادی، دارای پیچیدگی و تفاوت های درونی بسیاری است اما در یک وضعیت کلی، پی بردن به معنای لغوی و مفهومی ضروری است.
در فرهنگ های لغت، برای واژه سنت، معانی مختلفی، آورده شده است.به طور مثال، در لغت نامه دهخدا، مترادف سنت: آداب، آیین، رسم، رسوم، عرف، مذهب، راه، روش، سیره
برابر پارسی: روش، شیوه، نهاد، آیین، ایستار، تراداد، نوشته است.
در همین رابطه، مترادف سنت گرایی: سنت خواهی، سنت پرستی، سنت طلبی ، تحجر، واپسگرایی ، محافظه کاری ، کهنه گرایی ومتضاد سنت گرایی: سنت شکنی، تجددطلبی، رادیکالیسم، نوگرایی، آورده است اما در یک مفهوم کلی،
«سنت گرایی که به عنوان جریانی معاصر در مقابل مدرنیسم قرار می گیرد، به وجود یک سنت زنده، پویا و ازلی معتقد است که هرگز از بین نمیرود، واحد است و در قالب های گوناگون متجلی می شود. این معنا، از سنت با سنت به معنای متعارف ؛ یعنی آداب، رسوم و عادت بسیار متفاوت است».گاه این سنت، در قالب فلسفه قرار می گیرد و سازنده مکتبی خاص می گردد.
«مکتبِ سنّتگرایی، رویکردی در فلسفه معاصر است که نسبت به مدرنیته و فلسفه جدید در غرب موضعی بهشدت انتقادی دارد و خواهان احیای دانش و خرد در معنای قدسی است».
باور بنیادین و مرکزی در این مکتب، اعتقاد به خرد جاویدان میباشد که مبنی بر حضور یک حقیقت فراطبیعی مشترک، جاویدان و جهانی در بطن سنتهای معتبر دینی است و علم تجربی مدرن را که رویکردی سکولار به جهان و انسان دارد، نقد میکنند.
این مکتب بر دینشناسی تطبیقی در دوره معاصر بسیار اثرگذار بودهاست.در جهان اسلام، این مکتب با پیوند با تصوف جای پایی میان مردم یافته است همچنین با آیینها و ادیان شرق دور پیوند دارد.
سنت گرایی و تمایز
ابتدا مهم است تمایز بین سنت گرایی فلسفی ــ دینی و سنت گرایی فرهنگی روشن و از خلط مبحث احتراز گردد.سنت گرایی متعارف یا فرهنگی (traditionalism) نوعی نوستالژی بازگشت به گذشته در ابعاد فرهنگی و اجتماعی است که مناسبت های سنتی را بر مدرن ترجیح می دهد و کمابیش در اکثر انسان ها حضور، ظهور و بروز دارد خاصه زمانی که با نوستالژی و خاطرات کودکی در آمیزد اما سنت گرایی فلسفی ــ دینی در پی احیایِ سنن الهی و سبک زندگی مومنانه است که بعضا هم با سنت گرایی متعارف وجوه مشترکی پیدا می کند.
به نظر می رسد که این اشتراک در سبک زندگی، نمایان تر است اما این که محتوای سنت گرایی فرهنگی و مکتب فلسفی سنت گرا، یکی باشند، شک برانگیز است.از این نظر، باید این دو موضوع به صورت جداگانه و با توجه به ماهیت خود، مورد مطالعه قرار گیرند.
تاکید سنت گرایی فرهنگی بر جنبه های زیست محیطی است.به همین دلیل است که سنت گرایان محیط های مختلف در نمادهای سنتی، هرگز شبیه هم نیستند.آنچه در سنت گرایی افریقا روی می دهد،در سرخپوستان کانادایی انجام نمی شود.
این تفاوت ها، گاه به انواعی از تضادها،تبدیل می شوند.در سنت گرایان برهنگی، گرچه هرزه گری نیست اما در تضاد با سنت گرایان پوششی قرار می گیرد.این مهم، در نمادهای هر یک، مورد توجه است.
به هر حال، سنت گرایی فرهنگی، در زمینه های مختلف، به خصوص، عناصر آن، گذشته نگری متعصبانه است.به همین دلیل است که تغییر ناپذیری را پیش می گیرد و در برابر تغییر، مقاومت می کند.
این ایستادگی،احساسگرایانه، در نمادهایی مانند لباس و یا اجرای مراسم، شدت بیشتری به خود می گیرد زیرا آن ها را مایه افتخار می داند غافل از اینکه، انتخاب لباس، گزینشی برای راحتی و آرامش بدن است و معنای دیگری ندارد.
در همین زمینه و برای تداوم این وضعیت، سنت گرایان فرهنگی، انتقال باورهای خود را به نسل جدید، از کودکی آغاز می کنند تا از استمرار آن، اطمینان حاصل کنند.انتخاب دوران کودکی یا نوجوانی، به دلیل ماندگاری باورهاست.
گرچه سنت گرایی دارای شاخه های متفاوتی مانند سیاست که به طور مثال سبب ماندگاری، حکومت قبیله ای یا پادشاهی می گردد، هست اما هیچ یک به اندازه سنت گرایی فرهنگی، موثر بر ماندگاری نخواهد بود.
به همین دلیل است که جوامع سنت گرای فرهنگی، دارای واپسگرایی های متعددی در زمینه های متفاوت زندگی هستند.آنچه در آفریقا می گذرد،ناتوانی انسانی یا نبود امکانات و منابع نیست.مانعی به نام سنت گرایی فر هنگی است.