شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۱۲۶۸۴
تاریخ انتشار: ۱۸ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۱:۲۸

شوشان ـ مجتبی حلالی :

پیش درآمد: باتلاق گرانی می توان گفت، کابوس جمعی هم می توان! باتلاق از این جهت که بخش زیادی از مردم جامعه در مضیقه ای سخت قرار دارند و حتا اگر با بهره گیری از آخرین متدهای روز دنیا اقتصاد زندگی شان را مدیریت کنند، باز هشت شان گرو نه شان است. به عبارتی هرچه دست و پا می زنیم چاره ای نیست و دائما در این باتلاق بیشتر فرو می رویم. همچنین کابوسی است دسته جمعی! از این حیث که شرایط سیطره زده در بازار چنان کابوسی وهم آور گریبان همه مان را گرفته است. رها نمی کند و هرلحظه رو به فزونی می رود.

اول: در طول مسیر تا وقتی به منزل رسیدم! گفتم ابتداء باید عکس اندک خریدی که کرده ام را تهیه کنم و نشان دهم که همین چند قلم میوه بالای یک میلیون تومان شده. میوه های فصل، زردآلو، هلو، آلبالو و شلیل. جمله گی شاید 2 کیلوگرم وزن داشتند.

اگر تصویر و قیمت میوه ها را نشان می دادم، دو حالت داشت، اینکه بسیاری آن را می دیدند، شاید اندکی هم تعجب می کردند و یا خیر! پوزخند می زدند که همه مان اطلاع داریم. بی تفاوت عبور می کردند و این یعنی در برابر گرانی ها دیگر واکنشی چندان وجود ندارد.

روی دیگر اما این بود که شاید یک نفر توان خرید نداشت و این تصویر دلی را بلرزاند. و دقیقا مطمئن بودم حتا در حلقه دوستان و بستگان نزدیک چنین افرادی وجود دارد، که از شدت تورم و گرانی نمی دانند چگونه باید گذران زندگی کنند.

نکته: تقریبا بصورت روزانه نوسان اعجاب آور ارز و طلا را شاهد هستیم. اگرچه عادی است و پوزخند نثارش می کنیم، اما این نوسان به جزیی ترین اقلام روزمره مان نیز سرایت کرده! اکنون همه روزه و با هر بار خرید، عادت به گرانی ها کرده ایم، ولیکن عادی نمی شود، چرا؟ شاید هنوز باورمان نمی شود اوضاع تا این اندازه بد و سخت شده است.

مثلا: زمانیکه قیمت برنج محلی به 900 هزار رسید، همه مان دچار شوک شدیم! باورش سخت بود، این همان برنجی نیست، که تا چند سال قبل کیسه ای 50 هزار تومان معامله می شد؟ اکنون اما نزدیک به 2 میلیون تومان است. و می خریم. حتا اگر بیکباره 2 میلیون و 500 هزار به ازای هر کیسه 10 کیلیویی شود، ناشی از شوک اولیه، دوان دوان می رویم و 2 کیسه دیگر هم می خریم.

یا وقتی لوبیا چیتی نایاب شد، سپس خبر از هر کیلو 240 هزار تومان آمد، و ما بدنبال لوبیا در فروشگاه ها و بازار سرگردان بودیم. و خریدیم. لیست این گرانی ها چه بسا انتها نداشته باشد.

دوم: از ابتدای سال تا کنون نمودار افزایش قیمت ها کاملا صعودی است. رشد فزاینده قیمت ها هیچ جلوداری ندارد و خدا می داند تا روزهای پایانی سال که همواره جهش قیمت ها بشکلی اعجاب آور رقم می خورد، با چه اعداد و ارقامی مواجه خواهیم بود.

اگرچه نرخ تورم در سال گذشته 45 درصد اعلام شد و ایران را میان 20 کشور اول جهان در نرخ تورم جای داد و سبب شد تا میان کشورهایی نظیر هائیتی، آنگولا، فلسطین، سودان و زیمباوه قرار بگیریم، اما آنچه که در میان مردم لمس شد، بسیار بالاتر از تورم 45 درصدی است.

سوم: نمایندگان مجلس و دولت ها هرساله ساعتها صرف این می کنند که با حقوق و دستمزد سال پیش رو چه باید کرد!؟ در نهایت مانند سالیان قبل به همان 20 تا 35 درصد اکتفا می کنند. در این میان شاید دولت بخواهد افزایشی متناسب با تورم لحاظ کند، اما توانی در پرداخت ندارد. بدین ترتیب بازار هم متاثر از افزایش حقوق ها واکنش نشان می دهد و خیلی بیشتر از آنچه دولت برای کارکنان خود در نظر می گیرد، اقلام خود را گران می کنند، در واقع افزایش حقوق ها برای توان خرید بیشتر مردم است، اما بازار به سرعت شرایط را از قبل بدتر می کند.

اگرچه در بسیاری تحلیل های اقتصادی اعلام می شود، دولت ها در نهایت تمایل چندانی نسبت به کنترل و یا کاهش نرخ تورم ندارند، به عبارتی دیگر تورم پیش‌بینی‌نشده منافعی برای دولت‌ها دارد؛ چراکه دولت همیشه یک ابربدهکار به حساب می‌آید و به مردم مقروض است و تورم ارزش و مقدار بدهی واقعی دولت را کاهش می‌دهد. این در حالی است که دولت با بالا رفتن درآمد اسمی یا پولی مالیات‌دهندگان بر اثر تورم، درآمد مالیاتی بیشتری نصیبش می‌شود.

چهارم: شاید باورش سخت بود، یکی از دوستانم هایپر مارکت دارد، اوضاع مالی خانوادگی شان بسیار مطلوب است، هربار هم شرایط را بد عنوان می کند و ظاهرا علیرغم اینکه تا 2 بامداد مشتری دارد و جزء شلوغ ترین فروشگاه های نقدی خیابان است، اما چرخش نمی چرخد، الله اعلم. لیکن راجع به مذاکرات و شرایط طلا و ارز سوالاتی پرسید و امیدواری ام را برای بهبود اوضاع کشور و رفاه مردم و آرامش و ثبات در بازار و معیشت مردم اعلام کردم و گفت: نه مجتبا جان! امیدوارم توافق نشود! نان ما در گرانی دلار و تلاطم بازار است. به عبارتی در افزایش قیمت اجناسی است که از قبل خریداری کرده و اکنون قرار است گران تر به مردم عرضه کند.

پنجم: بنظر می رسد، یکی از اصلی ترین دلایل گرانی ها از پس از کارخانجات تولیدی آغاز می شود. و تا لایه های پایین و با حضور ده ها واسطه ( اگر نگوییم دلال) ادامه پیدا می کند. واسطه هایی که برای چنگ اندازی به سود بیشتر و به این قیمت که همه گرانی ها و تورم در نهایت گریبان مردم را خواهد گرفت، اما قیمت ها را مطابق با قیمت ارز برمی گزینند.

اما این واسطه ها و دلال ها چه کسانی هستند؟ واقعا بانیان گرانی ساده ترین و البته ضروری ترین اقلام مورد نیاز مردم چه کسانی هستند؟ پس از سیاست های اقتصادی و عدم نظارت واقعی و دلسوزانه بر بازار چه افرادی تا این اندازه در قیمت گذاری ها رخنه کرده اند؟

پایان: سمت تاریک کلماتی که آورده شد اما در لایه های مختلف جامعه قابل مشاهده است، بحران انگیزه، از بین رفتن ارزش ها و عزت نفس، عادی پنداری، لبخند زورکی و تلخ، ابهام و روزمره گی، قناعت پیشه گی و دوری از جاه طلبی تا آنجا که چه نوجوانان و جوانانی که دچار بزرگسالی زودرس نیز شده اند.

همین ها در نهایت ازدواج را کاهش می دهد، بزهکاری و ناهنجاری را رو به فزونی می برد، طلاق و جدایی را افزایش می دهد و نوعی احساس ابهام و تاثیر بر اعصاب و روان جامعه را در پی خواهد داشت.

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار