شوشان ـ محمدسعید بهوندی:
1)_بعضی قرائن نشان میدهند که؛ مجلس یازدهم با این عملکرد و روندی که در پیش گرفته، بعید است که موضعِ دولت سیزدهم را در مورد حقوق بازنشستگان مشمول متناسبسازی، کاملاً نادیده گرفته و تماماً به مطالبهی ما بازنشستگان مشمول گوش فرا داده و اعتنا نماید. سوال؛ چرا؟ پاسخ؛ مگر مرتباً نمیگفتند که؛ نمایندگان عضو کمیسیون تلفیق برنامهی هفتم، عزمشان را برای به نتیجه رساندن این موضوع در همین مرحلهی بررسی برنامه در کمیسیون جزم کردهاند، پس چرا هیچ دود سفیدی که قابل مشاهده باشد، تاکنون از این دودکش برنخاسته است؟!
2)_قبل از این نیز چندین بار و به صراحت نوشتهام که؛ دولت به دلیل اینکه در این دو سالی که از مهلت چهار سالهاش گذشته است، عملاً نشان داده(اصلاً به شعارها کاری نداریم) معتقد به اجرای مادهی 30 برنامهی ششم(که تا پایان همین شهریورماه نیز مهلت دارد) و متناسبسازی حقوق بازنشستگان مشمول آن نیست، در خوشبیناتهترین حالت، دارد دنبال جایگزین دیگری میگردد و جالب است که هنوز هم موفق به یافتنش نشده است. حتی چنانچه دولت معتقد به اجرا هم باشد، ولی باز حداقل راضی به "متناسبسازی 90 درصدی" آن نیست. چرا؟ زیرا؛ ناگفته در این تعلل رازآلودش پیداست که؛ حق دریافتی بازنشستگان را کمتر از این میداند و از طرفی نیز نمیخواهد بند ناف دریافتی آنان را برای همیشه، به دریافتی شاغلین متصل نماید و متاسفانه گویا این دو حوزهی کاملاً در هم تنیده را مرتبط به هم نمیداند و یا حداقل نمیخواهد این ارتباط و استمرارِ ساختاری را به راحتی بپذیرد!
3)_بارها در مطالب پیشن با ذکر دلایل متقن و محکم نوشتهام که؛ این دولت چنانچه همچون ما بازنشستگان ذینفع، طالبِ دائمیشدن متناسبسازی حقوق میبود، چه ضرورتی داشت که لایحه ارسالی از جانب دولت قبل را در 1400/11/11 از مجلس بستاند و یا چنانچه خود حداقل در پی اصلاح و برگرداندن آن بود، میبایست در یک سال و نیم گذشته لایحهی جایگزین را به مجلس ارسال مینمود و همچنین دلایل دیگری که قبلاً با مضمون "دمخروسها"ی این تراژدی بسیار تلخ نوشته و برای 150 نفر از نمایندگان مجلس نیز فرستادم و شما بازنشستگان شریف و مشمول نیز آنرا خواندهاید. البته با فاصله گرفتن از هر نوع بدبینی، ممکن است تعداد معدودی نماینده مجلس هم در مورد متناسبسازی مانند ما فکر نموده و دلسوزی نمایند. اما متاسفانه هم تعدادشان اندک است و هم بنا ندارند از حد توصیه و نهایتاً تذکر به دولت قدمی فراتر بروند، وگرنه طرح دکتر ابراهیمی با 208 امضا که از سوی هیئت رئیسهی مجلس مورد بیمهری و بیاعتنایی کامل قرار گرفت و وصول نشد، مگر آماده نیست، پس چرا دوباره آنرا به جریان نمیاندازند؟!
4)_و امّا نکتهی پایانی و کلیدی این ماجرای تلخ؛ پیرامون عملکرد بسیار ضعیف مجلس و عدم کارایی نسبت به انجام وظیفهی نظارتی در خصوص اجرای به موقع و مطلوب این قانونی که بر عهده دارد، تحلیل صریح و شفاف اینجانب این است که؛ در سه سال گذشته، هیئت رئیسهی مجلس شورای اسلامی و خصوصاً شخص جناب قالیباف که اتفاقاً خود مبتکر! ناله و شیون برای یخچالهای خالی بازنشستگان نیز بوده است، هرگونه زمینهی مناسب را برای انجام مانور و اقدام در مورد دائمی شدن متناسبسازی و فشار حداکثری و قانونی به دولت برای ارسال لایحهی جایگزین، از نمایندگان مجلس سلب نموده و خودش نیز در این ارتباط و تقریباً به علت نامعلوم، در سکوتی کاملاً سوالبرانگیز فرو رفته است. وگرنه مگر ممکن است که؛ نمایندگان مجلس، آن هم نه برای اجرای قانون و دفاع از حق و حقوق مسلم بازنشستگان مشمول، بلکه حداقل برای عواقب عملکرد به شدت ضعیف خودشان در انتخابات دورهی دوازدهم اسفندماه پیش رو نیز همت و اقدام قابل ذکری در این مورد نشان ندهند؟! شما هم این سیصد و پنجاه و نهمین مطلب را نیز حداقل برای نمایندگان استانتان در مجلس شورای اسلامی ارسال نمایید!
برگردندنمایندگان
مقاله های شما هم مستند و متکی به قانون و هم به سبک ادبی روان و زیباست اما مشکل اصلی بازنشستگان عدم سازماندهی است و ابن نیروی متفرق نمی داند چگونه به پیشتازان کمک کند